آلفرد نوبل

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند!
زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.
آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: "آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آور ترین سلاح بشری مرد!"

آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد.
پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود.

امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزه‌ها فیزیک و شیمی نوبل و ... می‌شناسیم.
او امروز، هویت دیگری دارد. یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است.

 

 

 منرويل: ملتها با دو دشمن وحشتناك روبرو هستند : اول كساني كه قانون را زير پا مي گذارند و دوم كساني كه اين قانون شكني را مي بينند، ولي سكوت مي كنند.

چی بگم ... جدی نگیر

  مرد بيکاري براي سِمَتِ آبدارچي در مايکروسافت تقاضا داد. رئيس هيئت مديره مصاحبه اش کرد و تميز کردن زمين رو -به عنوان نمونه کار- ديد و گفت: «شما استخدام شدين، آدرس ايميلتون رو بدين تا فرمهاي مربوطه رو واسه تون بفرستم تا پر کنين و همينطور تاريخي که بايد کار رو شروع کنين..»
مرد جواب داد: «اما من کامپيوتر ندارم، ايميل هم ندارم!»
رئيس هيئت مديره گفت: «متأسفم. اگه ايميل ندارين، يعني شما وجود خارجي ندارين. و کسي که وجود خارجي نداره، شغل هم نميتونه داشته باشه.»
مرد در کمال نوميدي اونجا رو ترک کرد.. نميدونست با تنها 10 دلاري که در جيبش داشت چه کار کنه. تصميم گرفت به سوپرمارکتي بره و يک صندوق 10 کيلويي گوجه فرنگي بخره. بعد خونه به خونه گشت و گوجه فرنگيها رو فروخت. در کمتر از دو ساعت، تونست سرمايهش رو دو برابر کنه.. اين عمل رو سه بار تکرار کرد و با 60 دلار به خونه برگشت. مرد فهميد ميتونه به اين طريق زندگيش رو بگذرونه، و شروع کرد به اين که هر روز زودتر بره و ديرتر برگرده خونه. در نتيجه پولش هر روز دو يا سه برابر ميشد. به زودي يه گاري خريد، بعد يه کاميون، و به زودي ناوگان خودش رو در خط ترانزيت (پخش محصولات) داشت ...

     پنج سال بعد، مرد ديگه يکي از بزرگترين خرده فروشان امريکاست. شروع کرد تا براي آينده ي خانواده اش برنامه ریزي کنه، و تصميم گرفت بيمه ي عمر بگيره. به يه نمايندگي بيمه زنگ زد و سرويسي رو انتخاب کرد. وقتي صحبت شون به نتيجه رسيد، نماينده بيمه از آدرس ايميل مرد پرسيد. مرد جواب داد: «من ايميل ندارم.»

   نماينده بيمه با کنجکاوي پرسيد: «شما ايميل ندارين، ولي با اين حال تونستين يک امپراتوري در شغل خودتون به وجود بيارين. ميتونين فکر کنين به کجاها ميرسيدين اگه يه ايميل هم داشتين؟» مرد براي مدتي فکر کرد و گفت:

    آره! احتمالاً ميشدم يه آبدارچي در شرکت مايکروسافت.


 

نتيجه هاي اخلاقي:


1. اينترنت چاره ساز زندگي نيست.


2. اگه اينترنت نداشته باشي و سخت کار کني، ميليونر ميشي.


3. اگه اين نوشته رو از طريق ايميل دريافت کردي، تو هم نزديکه که آبدارچي بشي به جاي ميليونرشدن...!!! 

 دکتر علی شریعتی:و هنر ادامه ی کار خداست تا طبیعت را به گونه نیاز خود بیاراید

داشتن پسر باهوش هم نعمته ها .این طور نیست ؟

پیرمردی تنها در روستایی زندگی می کرد. او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود...

تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود. پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد ...

"پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم. من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد. من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی.
دوستدار تو پدر"

پیرمرد از طرف پسرش این تلگراف را دریافت کرد:
"پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام"
صبح فردا 12 نفراز مأموران و افسران پلیس محلی دیده شدند, و تمام مزرعه را شخم زدند. بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند....
 پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد: پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم.

نتیجه:هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید. مانع ذهن است. نه اینکه شما یا یک فرد کجا هستید.

 دکتر شریعتی: پیروزی یکروزه به دست نمی آید.اما اگر خود را پیروز بشماری یکباره از دست می رود.

دروغگوهای ناشی

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.

اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند ... استاد خود را پیدا کنند وعلت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند.

آنها به استاد گفتند:«ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.»

استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد امتحان بدهند.

چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند...

آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند، سپس ورقه را برگرداندند تا به سوالی که 95 نمره داشت پاسخ بدهند.

سوال این بود: کدام لاستیک پنچر شده بود ؟!

دکتر شریعتی:پیروزی یکروزه به دست نمی آید.اما اگر خود را پیروز بشماری یکباره از دست می رود.

شش روش مطالعه :

شش روش مطالعه :

خواندن بدون نوشتن ،خط كشیدن زیرنكات مهم، حاشیه نویسی  وخلاصه نویسی، كلید برداری خلاقیت و طرح شبكه ای مغز

1-خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآیندی فعال و پویا است وبرای نیل به این هدف باید از تمام حواس خود برای درك صحیح مطالب استفاده كرد. باید با چشمان خود مطالب را خواند، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا كرد و نكات مهم را یادداشت كرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز ، خصوصا" قبل از امتحان ، بتوان از روی نوشته ها مرور كرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجددا" به خاطر سپرد .

2- خط كشیدن زیر نكات مهم :این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر است ولی روش كاملی برای مطالعه نیست چرا كه در این روش بعضی از افراد بجای آنكه تمركز و توجه بروی یادگیری و درك مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط كشیدن زیر نكات مهم می گردد .حداقل روش صحیح خط كشیدن زیر نكات مهم به این صورت است كه ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را كاملا" درك كنند و سپس زیر نكات مهم خط بكشند نه آنكه در كتاب بدنبال نكات مهم بگردند تا زیر آن را خط بكشند .

3- حاشیه نویسی :این روش نسبت بدو روش قبلی بهتر است ولی بازهم روشی كامل برای درك عمیق مطالب و خواندن كتب درسی نیست ولی می تواند برای یادگیری مطالبی كه از اهمیتی چندان برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.

4- خلاصه نویسی : در این روش شما مطالب را میخوانید و آنچه را كه درك كرده اید بصورت خلاصه بروی دفتری یادداشت می كنید كه این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد چرا كه در این روش ابتدا مطالب را درك كرده سپس آنها را یادداشت می كنید اما بازهم بهترین روش برای خواندن نیست .

5- كلید برداری :كلید برداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نكات مهم است . در این روش شما بعد از درك مطالب ، بصورت كلیدی نكات مهم را یادداشت می كنید و در واقع كلمه كلیدی كوتاهترین، راحتترین ،بهترین وپرمعنی ترین كلمه ای است كه با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده می شود .

6- خلاقیت و طرح شبكه ای مغز: این روش بهترین شیوه برای یادگیری خصوصا" فراگیری مطالب درسی است .در این روش شما مطالب را میخوانید بعد از درك حقیقی آنها نكات مهم را به زبان خودتان و بصورت كلیدی یادداشت می كنید و سپس كلمات كلیدی را بروی طرح شبكه ای مغز می نویسد ( در واقع نوشته های خود را به بهترین شكل ممكن سازماندهی می كنید و نكات اصلی و فرعی را مشخص می كنید)تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی كتاب ، فقط به طرح شبكه ای مراجعه كرده وبا دیدن كلمات كلیدی نوشته شده بروی طرح شبكه ای مغز ، آنها را خیلی سریع مرور كنید . این روش درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان می كند. و بازده مطالعه را افزایش میدهد.

فقط کافیست نگرش خود به زندگی را تغییر دهید...

روزی مرد کوری روز پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده می شد : من کور هستم لطفا کمک کنید . 

روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و آن را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. 

عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است . مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست او اگر همان کسی است که تابلو را نوشته بگوید که بر روی آن چه نوشته است ؟ 

روزنامه نگار جواب داد : من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشته ام و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد . 

مرد کور هیچگاه نفهمید او چه نوشته است ولی روی تابلو او خوانده می شد :  

امروز بهار است اما من نمی توانم ببینم ...

قوانين طرح سوالات تستی

 
 
 

 

1-طول جملات گزينه ها بايد يكسان باشد.

نمونه سوال اشتباه:

كدام گزينه در مورد خطوط راهنما درست است؟

 الف) خطوط راهنما قابل مخفي كردن هستند و فاصله بين آنها نيز قابل تنظيم است .                 

ب ) هميشه قابل رويت هستند.

 ج ) رنگ آن ها قابل تغيير نيست.                                                          

 د  ) فقط به صورت نقطه چين نمايش داده مي شوند.

 

 

2- بهتر است از گزينه ” هيچ كدام ” استفاده نشود.

نمونه سوال اشتباه:

نگه داشتن كدام كليد هنگام رسم ، چهار ضلعي را به مربع تبديل مي كند؟

  الف )Shift              ب )    Ctrl      ج  )     Alt               د  )      هيچ كدام

 

 

3- هيچگاه دو گزينه را به عنوان جواب صحيح قرار ندهيد.

نمونه سوال اشتباه:

براي انتخاب كليه اشياي موجود در صفحه ،از چه روشي استفاده مي شود؟

 الف ) دابل كليك روي صفحه                                                          

 ب  ) دابل كليك روي ابزار Pick

  ج  ) دابل كليك روي نوار Property        

د  )   الف وب

 

 

4-قرار دادن گزينه ”هر سه مورد“ در پاسخ ها جايز نيست.

نمونه سوال اشتباه:

كداميك ازعمليات زير از طريق كادرTransformationانجام مي شود؟

   الف ) تغيير اندازه             ب  ) تغيير مقياس               ج  ) دوران               د  ) هر سه مورد

 

 

5- افعال منفي حتي الامكان استفاده نشود و در صورت ضرورت زير خط دار باشد.

نمونه سوال اشتباه:

 انجام كدام يك از اعمال زير امكان پذير نيست ؟

   الف  )  حذف يك شي ء                    ب   ) تغيير مقياس يك شكل          

    ج   ) اعمال تغييرات روي اشياء                 د   ) هيچكدام

 

 

6- جاي خالي در ابتداي جمله سوال مجاز نيست .

نمونه سوال اشتباه:

از .......... براي جوش دادن اشياء به هم استفاده مي شود.

  الف ) Trim             ب  ) Weld                ج  ) Intersect              د  ) Lock Object

 

 

۷- افعال تركيبي بايد از هم جدا نوشته شوند.

نمونه سوال اشتباه:

كداميك ازجلوههاي زير براي برش گروهي از اشياء، بكار ميرود؟

الف) Perspective                 ب ) Blend                      ج  ) Power Clip                د  ) Len

 

 

8- حروف اول كلمات انگليسي بايد بزرگ باشند.

نمونه سوال اشتباه:

 كدام يك از موارد زير را در آميختگي (blend)، مي توان تعيين كرد؟

  الف ) ميزان اعوجاج                   ب  ) فاصله سايه ها             

   ج  )  تعداد مراحل آميختگي                           د  )  نوع فيلتر

 

 

9- در تست هاي فارسي از حروف a وbوcوd براي نام گذاري گزينه ها استفاده نشود.

نمونه سوال اشتباه:

 عمل تقارن با كدام يك از عمليات زير به طور هم زمان انجام مي شود؟

 a  ) تغيير مكان               b ) دوران                    c ) تغيير مقياس                  d ) تغيير اندازه

 

 

10 –نوع فونت سئوال با فونت گزينه ها نبايد يكسان باشد.

نمونه سوال اشتباه:

خصوصيات خطوط راهنما در كدام نوار ديده مي شود ؟

الف) نوار استاندارد          ب ) نوار Property              ج  ) جعبه ابزار              د ) نوار وضعيت

 

 

11- سئوالات به گونه اي نباشد كه جواب آن در سئوالات قبلي موجود باشد.

نمونه سوال اشتباه:

كدام يك از گزينه هاي زير براي ايجاد اعوجاج مورد استفاده قرار مي گيرد؟

 الف ) Distortion                     ب ) Envelope            

  ج ) Extrude                           د )Transparency

در فرمان Distortion ، كدام گزينه اعوجاج زيپي ايجاد مي كند؟

 الف ) Zipper Distortion        ب ) Pull and Push Distorton         

    ج  )Random Distortion         د )Smooth Distortion

 

 

12- گزينه ها به گونه اي نباشد كه به ظاهر 4 گزينه اي ولي در اصل 2 يا 1 گزينه اي باشد.

نمونه سوال اشتباه:

كدام دسته از دستگاه هاي زيرهمگي ورودي محسوب مي شوند؟

  الف )صفحه كليد ماوس قلم نوري                    ب )  چاپگر ماوس پلاتر    

    ج  ) چاپگر قلم نوري پلاتر             د  ) قلم نوري چاپگر - ماوس

 

 

13- كلمات تكراري را بايد از گزينه ها حذف و در متن سئوال قرار داد.

نمونه سوال اشتباه:

كدام گزينه در مورد جلوه Transparency درست است؟

 الف) اين جلوه براي بزرگ نمايي اشياء پشت استفاده مي شود                                

 ب ) اين جلوه براي شفاف كردن اشياء استفاده مي شود

  ج ) اين جلوه براي متمايل كردن رنگ اشياء به رنگ گرم استفاده مي شود                       د  ) اين جلوه براي محدب كردن اشياء استفاده مي شود

 

 

14-جواب سئوالات 4 گزينه اي نبايد دو حالتي باشد.

نمونه سوال اشتباه:

 آيا نرم افزار CorelDraw يك نرم افزار برداري است؟

  الف ) بلي              ب  ) خير                 ج  ) نقش بيتي است               د  ) هيچكدام

 

 

15- ابهام در سئوال وجود نداشته باشد.

نمونه سوال اشتباه:

 نقاط صفر خط كش هاي افقي و عمودي در كجاي صفحه قرار دارند؟

 الف) پايين راست            ب) بالا راست                ج ) پايين چپ              د ) بالا چپ 

 

 

16- از قرار دادن چند گزينه درست در پاسخ ها و انتخاب يكي از آن ها به عنوان بهترين گزينه خودداري كنيد.

نمونه سوال اشتباه:

كدام مدل رنگ در كارل دراو كاربرد بيشتري دارد؟

 الف ) RGB               ب  ) CMYK                     ج  ) HLS            د  ) 2-Color

 

 

17- از علايم نقطه گذاري به درستي استفاده شود.

نمونه سوال اشتباه:

 براي اعمال تغييرات روي يك كپي از شيء ، از كدام دكمه استفاده مي شود؟

  الف ) Apply                 ب ) Duplicate         

   ج ) Apply To Duplicate                    د  ) امكانپذير نيست .

 

 

18- متن سئوال يا گزينه ها خيلي طولاني نباشد.

نمونه سوال اشتباه:

كدام گزينه قادر است تعدادي شيء را با قالب مشخص (كه خود نيز يك شيء برداري است) برش دهد و در صورت انصراف بدون آسيب ديدگي تصوير، اين برش را لغو كند و به حالت اوليه بازگرداند؟

الف ) Power Clip               ب) Perspective                 ج) Extrude                   د ) Contour

 

 

19-سربرگ سئوالات بايد كامل باشد

20- در تست آمادگي كنكور براي ايجاد دام آموزشي ، گزينه اي كه به ظاهر درست است ولي در اصل غلط مي باشد در گزينه اول قرار دهيد.

21 –از كلمات مشكل و غير قابل فهم استفاده نكنيد.

22-براي سنجش سرعت دانش آموزان ، از تست هاي سنجش سرعت استفاده كنيد

 

بررسی نقش والدین درپیشرفت تحصیلی دانش آموزان



  • بررسی نقش والدین درپیشرفت تحصیلی دانش آموزان


    بچه هایمان را باور کنیم
    یکی ازجامع ترین تحقیقات خاکی ازاین است که بیش از86 درصد ازدانش آموزان بویژه درمقطع دبستان وراهنمایی برای انجام تکالیف خود وموفقیت های مطالعه ازوالدین کمک می گیرند. مشخص شده دانش آموزان بیشترین درخواست کمک را درسنین 9 تا 12 سال دارند. 66 درصدازوالدین دراین مرحله به فرزندان دانش اموزخود کمک می کنند و59 درصد آنها چند باردرهفته وهرباردست کم یک ساعت برای این کارزمان می گذراند. بررسی هانشان می دهد درمقطع راهنمایی هفته ای 3 ساعت برای کمک به انجام تکالیف دانش آموزان توسط والدین کافی است .گفتنی است همکاری والدین درکمک به انجام تکالیف ومطالعه دانش آموزان لزوما به معنای موفقیت آنها درتحصیل نیست. پس بهتراست ازوقتی که دانش آموزان به سن 9 سال می رسند وهنوز به دبستان می روند والدین آنها را به مطالعه وپیشرفت های تحصیلی علاقه مند کنند وبه تدریج مسولیت های درسی را به عهده خودشان بگذارند تا این که پا به پای آنها ودرکنارشان درسها رامرور وتمرین حل کنند. آموزش مهارت های تقویت فکروحافظه ومدیریت زمان نیز نقش قابل توجهی دراین میان ایفا می کند، زیرا درحال حاضر حجم مطالب وتکالیف افزایش یافته وچنانچه بتوان به دانش آموزیاد داد که چگونه زمان بندی کند تا به تکالیف خود برسد ودرضمن با علاقه مطالعه کند نتایج به مراتب مطلوب ترخواهد بود.


    اما بسیاری ازوالدین خواهان این هستند که بدانند چگونه می توانند موثرترین نقش رادراین کارداشته باشند تا دانش آموزانشان موفق ترباشند. دراین خصوص می توان به چندمورد اشاره کرد ازجمله این که :
    - به جای این که شما برای فرزندتان مطالبی رابخوانید واوگوش کند بهتراست جایتان راعوض کنید.
    دانش آموزانی که درمنزل وبرای والدین به خواندن کتاب،مجله ،روزنامه و... می پردازند درمدرسه عملکرد بهتری دارند.
    - وقتی دانش آموز مطلبی رابرایتان می خواند درباره چگونگی و مفاهیم آن با وی گفتگو کنید تا درک مطلب وتفکر اونیز تقویت شود.
    - ازتلویزیون به نحواحسن استفاده کنید. بررسی ها نشان می دهد کارایی دانش آموزانی که هرروز به مدت چند ساعت متوالی پای تلویزیون می نشینند به مراتب کمتر ازافرادی است که درنهایت روزی 2 ساعت تلویزیون می بینند . پس برنامه ریزی صحیحی برای تماشای تلویزیون داشته باشند، درضمن انتخاب
    برنامه ها ومحتوای آنها نیزباید به دقت وبا نظارت شما انجام شود.
    - برای کمک به فرزندان دانش آموزتان یک برنامه ریزی درسی منظم داشته باشید تا هرروز سرساعات مشخص به انجام تکالیف خاص بپردازد وشما نیزطبق برنامه معین شده درزمانهای مشخص به اوکمک
    می کنید نه این که مرتکب ودرهردرسی شما را صدا بزند تا کنارش باشید وبا اودرسها را مرورکنید . برای مثال هفته ای 3 روزسریک ساعت معین به اوکمک کنید .
    - با مدرسه ومعلمان درتماس باشید.منتظرنباشید تا ازطرف مدرسه برای شرکت دریک جلسه خاص دعوت شوید. با معلمان درتماس باشید تا بدانید فرزندتان درچه دروسی قوی ترودرکدام دروس ضعیف تراست که دربرنامه ریزی های منزل وقت بیشتری را برای ازمیان بردن نقاط ضعف اختصاص دهید.
    - زمانی را برای گفتگو ونه سوال وجواب های گزارشی وخسته کننده با دانش آموز اختصاص دهید. براساس آماربیش از72 درصد ازدانش آموزان تمایل دارند درباره مسائل مختلف که بعضی نیزلزوما درسی نیستند وشاید محیطی وارتباطی باشند با والدین صحبت کنند،البته درشرایطی آرام ودوستانه نه این که دائم مورد انتقاد واقع شوند. همین مساله می تواند موجب صمیمیت بیشتردانش آموزان با والدین شده وانگیزه آنها را به تحصیل افزایش دهد.
    - برای کمک به تحصیل فرزندانتان باید ازشیوه های معلمان درکلاس نیزآگاه باشید تا هماهنگ با آن عمل کنید. درغیراین صورت ممکن است اقدام به شیوه خودتان موجب بروز اختلاف وسردرگمی درروشهای مدرسه شود.
    - دردسترس باشید، اما درهنگام لزوم عمل کنید. گاهی متاسفانه برخی والدین به دلیل توجه بیش ازحد به
    دانش آموزان مرتب هنگام درس خواندن به اوسر می زنند وازاومی پرسند صفحه چندم است واوضاع چگونه پیش می رود وتمرکز اورا برهم می زنند. کارشناسان توصیه می کنند که والدین دردسترس ودرصورت امکان درمنزل باشند، اما مشغول کارهای خود باشند تا دانش آموز نیز درآرامش به درسهای خودبرسد.
    - می توانید ازمنابع جالب وسرگرم کننده غیردرسی برای کمک به فرزند دانش آموزتان کمک بگیرید.
    - درعین حال تکانی هم هست که والدین هنگام برنامه ریزی درسی برای فرزندان خود مدنظر داشته باشند تا نتیجه بهتری به دست آید:
    شیوه های دیگر
    والدین باید شیوه های مناسبی رابرای برخورد با فرزندان پیش بگیرند وآنها را ازآغاز سال تحصیلی رعایت کنند. یکی ازاین موارد ملاک قرارندادن نمرات برای قضاوت درمورد دانش آموزان است . آرامش، لازمه مطالعه موفق برای دانش آموزان است وچنانچه نمره ملاک ارزیابی این مطالعه باشد به جای آرامش موجب اضطراب می شود.
    چنانچه والدین ازدانش آموزان بخواهند که به طور دائم مشغول درس خواندن باشند ونمرات عالی بگیرند آرامش راکه لازمه مطالعه موفق است ازفرزندانشان خواهند گرفت .
    وقتی والدین مرتب نگران افزایش یا کاهش نمرات فرزنان دانش آموزان خود باشند این نگرانی را به طور
    غیرمستقیم به فرزندان نیزانتقال داده وفرزندان هنگام درس خواندن نیز به جای این که با آسودگی خیال به تمرکز روی مطالب درسی بپردازند نگران چگونگی سوالات بوده وبه نوعی دچار اضطراب وتشویش خواهند شد.
    آنها نگران شیوه پاسخگویی به پرسشها، کمبود وقت و نرسیدن بموقع به کلاس خواهند شد. ازطرفی نگران این مورد می شوند که اگرنتوانند نمرات خوبی کسب کنند چه عواقبی درانتظارشان خواهد بود.
    درعین حال این نگرانی ها علاوه براین که کارایی ذهنی را کاهش می دهند موجب بروز اختلالات رفتاری وایجاد تنش درروابط والدین وفرزندان هم می شود.
    بنابراین بهتراست والدین شیوه متعادل ومنعطف تری را ازآغاز سال تحصیلی پیش بگیرند تا فرزندان بموقع تشویق شده وانگیزه بیشتری برای مطالعه داشته باشند.
    زمان یادگیری را محدود نکنیم
    تحقیقات جدید حاکی ازفعالیت های شبانه مغزاست وبرهمین اساس کارشناسان اعلام کرده اند که هنگام شب زمان خوبی برای یاگیری ومطالعه است. این یافته نشان می دهد برخلاف تصور عموم مبنی برمطالعه است.
    این یافته نشان می دهد برخلاف تصور عموم مبنی برمطالعه وآموزش مفید درروز،شب نیززمان خوبی برای به کارگیری امواج مغزدرجهت یادگیری مطالب است. حتی برخی افراد معتقدند مغزانسان شب هنگام بهترمسائل رافرامی گیرد.
    دانشمندان با استفاده ازیک مغزمغناطیسی شبیه سازی شده ونیز کورتکس مصنوعی مغزموفق به اثبات این فرضیه علمی شدند.
    محققان اعلام کردند زمانی که فرد بیدارمی شود،هورمونی ترشح می شود وفرآیند یادگیری شکل دیگری به خود می گیرد. به شکلی که ممکن است تا یکی دوساعت بعد تمام مطالب فراگرفته شده از شکل منسجم خود خارج شوند.
    اما درشب،مغزازهجوم انواع افکارمزاحم درامان است وروند یادگیری به سبب همین موضوع بیشترمی شود. به همین دلیل بسیاری افرادمعترفند که درشب بهترازروزیاد می گیرند،زیرا فکرشان پاک تروآماده تراست وتمرکز بیشتری دارد. گاهی اوقات والدین دانش آموزان را صبح زود برای مطالعه بیدارمی کنند یا ساعاتی ازروز که دانش آموزخسته است ونیازبه استراحت فکری دارد برای مطالعه وانجام تکالیف اودرنظر
    می گیرند واورا اجبار به مطالعه دراین زمان می کنند که چنانچه این زمان تناسبی با وضعیت فکری ویادگیری دانش آموز نداشته باشد نه تنها موثرنیست، بلکه خستگی فکری وروحی اورا نیزمضاعف خواهد کرد. پس بهتراست به دانش آموزان کمک کنیم که زمان موثربرای مطالعه ویادگیری شان رابه بهترین شکل پیدا کنند ودرآن زمان به این کاربپردازند.
    علاقه ازنوع بی قید وشرط
    یکی ازمواردی که مانند بنزین برای حرکت موتوردانش آموز موثراست باوراوتوسط والدین است. علاقه
    بی قید وشرط به دانش آموز کمک قابل ملاحظه ای به تصوری که اوازخود دارد خواهد کرد .
    دانش آموزانی که والدینشان با تغییر یک نمره بالاتریا پایین تررفتاری متغییردارند. دچارتزلزل شخصیت شده وگمان می کنند این نمره است که موجب مقبولیتشان می شود نه خود آنها؛ اما وقتی اورا با هرشرایطی باورکنید ودربرطرف ساختن نقاط ضعف وکاستی ها اورا مورد حمایت قراردهید انگیزه بیشتری برای پیشرفت داشته وخودش سعی می کند شما راخوشحال کند.
    درچنین شرایطی تصویر ذهنی اوازخود مثبت بوده وموفقیت بیشتری برای خود متصور وقابل دسترس
    می بیند تا شکست وهمین مساله نقش قابل ملاحظه ای دررفتا روافکارش خواهد داشت.

    عوامل جلوگیری از خلاقیت کودکان



    عوامل جلوگیری از خلاقیت کودکان


    داشتن خود انگاری منفی :
    اصلی ترین عاملی که مانع بروز رفتارهای خلاقانه می شود ، این است که تصور کنیم آدم خلاقی نیستیم . اگر شما به خودتان بگویید :<<من آدم خلاقی هستم >> ، در این صورت خود را مجبورمیکنید باور های متفاوتی خواهید داشت و سعی خواهید کرد مهارت های لازم برای بیان هویت و باور های خود کسب کنید . اگر باور شما این باشد که فردی <<غیر اخلاقی >> هستید در آن صورت نیازی نیست که یاد بگیرید چگو نه خلاق باشید .


    عدم اعتماد به نفس : کودکی که اعتماد به نفس ندارد ، نمی تواند در برابر دیگران توانایی های خود را بروز دهد .
    فشار روانی :
    فشار روانی (استرس) ، نیرو و توان فرد را که در شرایط عادی می تواند از آن خلا قانه بهره بگیرد ، از بین برده و سلامت جسمانی او رانیز به خطر می اندازد .
    ترس :
    ترس از بیان افکار و عقیده های خود و دغدغه مورد انتقاد دیگران قرار گرفتن نیز یکی از عامل های باز دارنده ی بروز رفتار های خلاقانه است .
    روز مرگی : غرق شدن در امور روز مره ی زندگی و انجام امور طیق روال عادی و همیشه گی ،سبب می شود که فکر های خشک و رسمی در ذهن فرد جای گیرد و این از عامل های مهم بازدارنده شکو فایی است .
    داشتن هدف های متفاوت و متناقض :
    درگیر شدن با امور گو ناگون با هدف های متناقض ، انگیزه تفکر خلاقانه را از بین برده و آرامش جسمانی و روحی فرد را سلب می کند و این خود مانع بزرگی در بروز رفتار خلاقانه است .
    نقش بزرگ سالان در شکو فایی خلاقیت کودکان :
    محدودیت عمده در برابر آنچه کو دکان می توانند انجام دهند ، آن سات که فکر کنند از عهده ی <<انجام دادن >> آن بر نمی آیند . کودکان همگی قابلیت و توان آن را دارند که خلاق باشند و لذت آفریدن چیز جدیدی بهر ه مند شوند . پس باید پایه ای محکم برای خلاقیت در آنها نهاد . گاه معلمان و پدر مادران با پیام های منفی ، در برابر آنچه دانش آموزان قادر هستند انجام دهند ، مانعی به وجود می آورند که این مانع ، دشمئن ایتکار و خلاقیت است .
    منیع : ماهنامه رشد و تکنو لوژی آموزشی - پژوهشی

    معلم، خلاقیت فردی و تأثیر آن در رشد و ابتکار دانش آموزان



    معلم، خلاقیت فردی و تأثیر آن در رشد و ابتکار دانش آموزان


    معلم و نقش او در ایجاد زمینه های تجربی و عمل یادگیرنده اهمیت خاص دارند . چگونه یک معلم مبتکر و خلاق می تواند کوشش کند، خلاقیت را در دانش آموزان بازشناسی و تشویق کند و فرصت هایی برای بروز آن فراهم کند.

    معلم و نقش او در ایجاد زمینه های تجربی و عمل یادگیرنده اهمیت خاص دارند . چگونه یک معلم مبتکر و خلاق می تواند کوشش کند، خلاقیت را در دانش آموزان بازشناسی و تشویق کند و فرصت هایی برای بروز آن فراهم کند. این بخش،پیشنهادهای ویژه ای برای فراهم کردن چنین فرصت هایی ارائه می دهد . معلم خلاق کسی است که سؤالات غریب « غیرمعمول» و « عجیب» دانش آموزان را نادیده نمی گیرد. ( بسیاری از اوقات می بینیم که به دانش آموزانی که سئوالات غیرعادی می کنند گفته می شود « ساکت باش» و برو و خودت آن را پیدا کن. دانش آموزان از طرح سئوالاتی که معلم را دچار زحمت می کنند لذت می برند .


    معلم گرامی: در صورتی که نمی توانید برخی سئوالات را جواب دهید . مثلاً « چرا مورچه خوار دارای شش انگشت است؟» بگذارید دانش آموزان ببینند شما از چنین سئوالاتی استقبال می کنید تا جواب آن را پیدا کنند. و معلمانی که خود خلاقیت فردی دارند سعی می کنند در همه ی فکرها نکات مثبت را بیابند، به فکر ها و سئوالات برچسب « احمقانه» و « بد» نمی زنند که باعث شود دانش آموزان سئوالات خود را مطرح نسازند. بهترین روش این است که این گونه سئوالات با مطالبی از سوی معلم دنبال شود و از یادگیرنده بخواهد در مورد مسئله بیشتر فکر کند، زمانی که دانش آموزان سئوالات خود را مطرح نسازند. بهترین روش این است که این گونه سئوالات با مطالبی از سوی معلم دنبال شود و از یادگیرنده بخواهد در مورد مسئله بیشتر فکر کند، زمانی که دانش آموز فکر خود را ارزیابی می کند، احتمال کمتری وجود دارد که در آینده از طرح سئوال بپرهیزد و به طور منظم به خلاقیت و ابتکار دانش آموزان خویش پاداش می دهد. بسیاری از دانش آموزان نشان داده اند که با دریافت پاداش برای فعالیت های خلاقانه، رفتار خلاقانه ی آن ها، افزایش یافته است. و معلم خلاق از دانش آموزان خویش انتظار خلاقیت و ابتکار دارد و آن را طلب می کند تا در موقع نمره دادن به « خلاقیت» و ابتکار امتیاز اضافی می دهد و برای رفتارهای خلاق الگو نشان می دهد .
    تحقق مو به مو هدف های از پیش تعیین شده و تسلط بر محتوامورد تأکید نیست بلکه پرورش قوه تفکر خلاقیت و نوآوری اهمیت بیشتری دارد. برای فعال کردن فرایندهای ذهنی فقط به غنی سازی شرایط بیرونی آموزش، مثل کتاب راهنما، کارو تمرین و نرم افزارهای آموزشی و .... اکتفا نمی کند. بلکه زمینه هایی برای تجربه های شخصی یادگیرنده به منظور فعال کردن فرایندهای ذهنی و تفکر او فراهم می کند. معلم خلاق به روش های یاددهی و راهبردهای یادگیری کلیشه ای و از قبل تهیه شده اکتفا نمی کند. بلکه در انتخاب سازو کارهای یاددهی، یادگیری به تناسب موضوع آموزش و آزادی به دانش آموزان می دهد و معلمان دارای خلاقیت فردی، تنها ( بسته های آموزشی) مرجع آموزش نیستند. بلکه هرنوع فناوری و هر نوع وسیله مناسب آموزشی اعم از منابع مکتوب و غیرمکتوب ممکن است به عنوان محتوایی برای آموزش و تربیت در نظر گرفته شود. برای معلم زمینه ساز خلاقیت، محل آموزش، ثابت و مشخص و استاندارد نیست. معلم و دانش آموز می تواند به هنگام ضرورت و به تناسب موضوع آموزش، از محل یادگیری غیر از کلاس درس برای یادگیری استفاده کند . معلم خلاق از ارزشیابی پیشرفت تحصیلی مفهوم درستی برداشت می کند و ارزشیابی را وسیله ای برای افزایش مهارتهای یادگیری تلقی می کند و از آن در جهت بهبود کیفی برنامه استفاده می کند و از ارزشیابی فقط در ارتباط با شناسایی نقطه ضعف ها بهره نمی گیرد. بلکه نقش بزرگتر ارزشیابی را شناسایی استعدادها و توانایی ها می داند .
    ابزارهای ارزشیابی برای معلم خلاق از انواع ابزارهای مواد کاغذی، کتبی، شفاهی و عملی معمول و شناخته شده محدود نیست هرنوع ابزار ابتکاری ممکن است وسیله ای برای سنجش و ارزیابی قرار می دهد. و معلم زمینه ساز خلاقیت، ارزشیابی را فقط از آن چه آموزش داده شده است به عمل نمی آورد . بلکه آنچه یاد گرفته شده است مورد ارزیابی قرار می دهد. معلم خلاق یک جو کلاسی خلاق را به وجود می آورد و به دانش آموزان می آموزد که تفکر خلاق خود را معتبر بدانند تا احساس وحشت از شاهکارها را برطرف می کند و یادگیری خود انگیخته را تشویق می کند تا دانش آموزان را به محرک های محیطی حساس تر کند و چگونگی آزمودن و عقیده را به طور منظم آموزش می دهد و کسب دانش در رشته های گوناگون را تشویق می کند .*

    روش های ایجاد اعتماد به نفس در کودکان


    روش های ایجاد اعتماد به نفس در کودکان



    ما به عنوان والدین چگونه میتوانیم یک شخصیت محکم و یک روح مقاوم را در کودکانمان ایجاد کنیم ؟

    روش های ایجاد اعتماد به نفس در کودکان

     منصور احمدی ،  هرگز ستاره ی طلایی را در امتحانات مد رسه اش کسب نکرد . همشاگردی هایش او را نادان خطاب می کردند . واو در این باره با آنها هیچ گونه بحثی نمی کرد . او 9 سال سن دارد ودر حال حاضر ، در زندگی مایوس شده است .

     سوسن 10 سال سن دارد ، وهیچ دوستی ندارد .نام مستعارش فاطمه  است . وی از دنیا و خودش متنفر است . این کودکان قربانیان کاستی های جامعه هستند ، که برای ارزیابی ارزش کودکان از آنها استفاده می شود . هر کس مورد قبول به نظر نمی رسد در عوض ما کمتر کس را که از لحظه ی تولد دارای ویژگی هایی هستند مورد تمجمید قرار می دهیم و ما اشتبا ها ً( زیبایی ، هوش وثروت ) را   بیش از حد ارزشمند می دانیم .


     این روش نادرست است . ما باید با کمک به کودکان عزت نفس آنان را افزایش داده ، تا تعادل لازم برقرار گردد.  همه ی کودکان مورد احترام  وبا ارزشند .

             ما به عنوان والدین چگونه میتوانیم یک شخصیت محکم و یک روح مقاوم را در کودکانمان ایجاد کنیم ؟

           ما می توانیم اعتماد به نفس را به عنوان یک برنامه به آنها القا نماییم .

    ارزش های خودتان را امتحان کنید .

     آیا شما از اینکه  کودکتان  فردی عادی است ، احساس نا امیدی می کنید ؟ آیا او را به علت نداشتن جذابیت و زشتی طرد می نمایید ؟  آیا تصور می کنید کودکتان نادان است

    بخش بزرگی از خود باوری در کودکان از اینکه او فکر کند شما او را می بینید به وجود می آید.

    هنگامی که کودک متقاعد می شود که برای والدینش دوست داشتی ومورد احترام است او تمایل پیدا میکند که ارزش های خودرا به عنوان یک فرد بپذیرد.

    بسیاری از کودکان میدانند که آنها مورد علاقه والدینشان هستند اما اعتقاد به اینکه توسط آنها محترم شمرده می شوند را ندارند.  وبازهم تردید شما در رابطه  با پذیرفتنش آشکار میشود. شما زمانی که او با مهمان ها صحبت میکند عصبانی می شوید. و هنگامی که او سعی میکند صحبت کند شما از بیان او جلوگیری می کنید. و یا زمانی که حرف بی خودی می زند به او می خندید.

    والدین نیاز دارند مواظب باشند که درباره شخصیت کودکان شان چه می گویند.

    والدین باید برای معرفی کتاب های خوب به کودکانشان ،بالا بردن بادبادک و فوتبال بازی کردن ، گوش سپردن به اتفاقات جالب آنها وصحبت درباره پرندگان وقت بگذارند

      خط مشی مثبت اندیشیدن را تعلیم دهید

    یکی از خصوصیاتی که یک فردی احساس فرو مایگی می کند این است که او درباره نقص هایش برای هر کسی که گوش شنوا دارد سخن می گوید. هنگامی که شما درباره کمبود هایتان پر حرفی می کنید، یک برداشت از شخصیت شما در ذهن شنونده شکل می گیرد. و بعدا رفتار او با شما بر طبق شواهدی که شما تهیه کردید خواهد بود. اگر شما احساساتتان را در قالب  کلمات جای دهید آنها به عنوان یک  حقیقیت در ذهن شما جای می گیرند. بنابراین ما باید تفکر مثبت اندیشیدن را به کودکانمان بیاموزیم. اگر به طور ثابت از خود انتقاد کنیدآن به یک عادت علیه خود تبدیل می شود.

        به کودک کمک کنید تا جبران کند

    وظیفه ما به عنوان والدین این است که محرم راز آنها باشیم. زمانی که کودکان مضطرب هستند دلگرمشان کنید . زمانی که تهدید هاشان غیر قابل تحمل است دخالت کنید وبه انها ابزاری برای غلبه بر موانع بدهید. یکی  از این ابزار ها جبران است. یک فرد می تواند ضعف های خود را به واسطه جمع کردن نقاط قوت به حد تعادل برساند. این وظیفه ماست که کودکانمان این نیرو را پیدا کنند.شاید کودکی بتواند در موسیقی جایگاهی بدست آورد. ممکن است بتواند ماکت هواپیما بسازد ، از خرگوش نگهداری کند یا فوتبال بازی کند.

    هیچ چیز خطرناک تر از فرستادن کودک به دوره نوجوانی بدون داشتن مهارت ، دانش فردی و بدون آموختن مفهوم جبران  کردن در زندگی نمی باشد.

    او باید توانایی داشته باشد که بگوید: ممکن معمولی ترین پسر مدرسه باشم اما بهترین بازیکن تیم فوتبال هستم.

    پیشنهاد می کنم که که والدین نقاط قوت کودکان را تشخیص دهند ،سپس مهارتی که بیشترین شانس برای موفقیت اورا دارد  انتخاب کنید.  می بینید که او اولین گام را در این بین بدست آورده واگر لازم است به او پاداش دهید .اما  اورا چنان تعلیم دهید که این مهارت را بیاموزد. اگر شما فهمیدید که اشتباه کردید موارد دیگر را از نو شروع کنید.

    اجازه ندهید که این اشتباه مانع از آموختن مهارت به او شود. پدرم هنگامی که من 8 ساله بودم خودش تصمیم گرفت به من تنیس آموزش دهد. اگر چه من بیشتر وقتم را با دوستانم بود. او با توپی  به من ضربه می زد و من محکم به بالای تور می زدم. می گفتم یک توپ دیگر را مستقیم پرتاب کن. سپس روزی پسری از من خواست تا با هم بازی کنیم و قبول کردم. من تنیس را دوست داشتم . در طی دوره مدرسه ودانشگاه  این تنیس بود که منبع اعتماد به نفس من بود. من از پدرم متشکرم که به من کمک کرد تا جبران کنم. والدین که در زمینه عقلانیت ، قدرت ، وزیبایی استرس ایجاد می کنند باید بدانند که کودکشان مجبور است در جهانی رقابت کند که این ویزگی در آنها مهم به شمار می روند.

    فقط نظرم را به شما می دهم ، حس می کنم باید به کودک بیاموزم که مثبت بیاندیشد ، ودر بهترین باشد مثلا اگر دندان هایش کج است آنها را مرتب ببیند.

    اگر او در مدرسه سخت تلاش کند من در صدد آماده سازی  ویزه بر می آیم.  ما برای بقا  در این مبارزه با او هم پیمان می شویم. ما نه تنها در این رقابت به کودک کمک می کنیم بلکه قوانین درست زندگی را نیز به او می آموزیم.

    برای انسان زندگی : درستی ،راستگویی و پرستش خداست.

            برقراری انضباط به وسیله احترام 

    آیا تنبیه ، خصوصا تنبیه بدنی غرور کودک را خرد می کند؟ پاسخ آن به شیوه ونیت والدین بستگی دارد. تنبیه بدنی در جواب خودسری کودک ابزاری ارزنده است. هرگز به خود اجازه ندهید که او را در مقابل دیگران تنبیه کنید ویا رفتار غیر محترمانه ای با او داشته باشید.

        به مسایل کلاسی او توجه کنید

    به طور کلی کودک فن خواندن را در پایان سال دوم در مدرسه می آموزد. اعتماد به نفس در صورت پی در پی بر اثر مسائل و مشکلات خواندن مورد تهدید قرار می گیرد.

    دانش آموز کند احتمالا بیشتر دچار مشکلات عزت نفس می شود. والدین چه کار می توانند بکنند؟

    شما هر کاری را که کودک شما به رغم بهترین تلاش هایش نمیتواند انجام دهد باید آن را کم اهمیت جلوه دهید.

    متاسفانه برخی از والدین خواستار این هستند که کودک سطح متوسطه شان در بورسیه برنده شود.

        از حمایت افراطی اجتناب کنید

    آماده سازی برای مسئولیت پذیری در بزرگسالی ازآموزش در طی دوران کودکی  سر چشمه می گیرد.

    یک کودک باید روی پیشرفت در زمینه برنامه ریزی مرتبط ، اختصاص دادن مسئولیت در دوره سنی اش تشویق شود.

    هر ساله کودک باید تصمیمات بیشتری برای خود اتخاذ کند.

    به عنوان مثال یک کودک 7 ساله ، معمولا توانایی انتخاب لباس های خودش را در طی یک روز را دارد.


    او باید اتاقش را تمیز نگه دارد وتخت خوابش را مرتب کند. حمایت بیش از حد والدین باعث می شود که کودک از برنامه ریزی معمولی اش عقب بیافتد.

    به عنوان مثال در سن 10 سالگی  ، او در نوجوانی برای آزادی و پذیرفتن مسئولیت با نداشتن آمادگی مواجه می شود.

    اهمیت نگرانی والدین، در افزایش اعتماد به نفس  کودکان توسط مطالعات زیادی به اثبات رسیده است.

    در اینجا ویژگی های مهمی که برای بالا بردن اعتماد به نفس به کار می رود آمده است.

    1) کودک در خانه بیشتر مورد علاقه وارزش واقع شود.

    2) والدین شان راهکارهای راسخی را تعیین کنند.

    3) در خانه به آنها آزادی عمل بدهند.

    این ها روش هایی برای آموزش به کودک است تا اهمیت وجودی او بدون اهمیت دادن به نوع بینی ، یا اندازه گوش ها ویا کار آمد بودن فهم وعقل درک وتقدیر گردد.                

      هر کودک  این حق را دارد که به دنبال اعتماد به نفس و امنیت باشد.

    این نکته میتواند به انجام برسد. 


    تحلیل و تعیین نظام ارزشیابی                                                    

    تحلیل و تعیین نظام ارزشیابی
  •                                                                  
  • تحلیل و تعیین نظام ارزشیابی


    لازم است دانش آموزان از ابتدا معیارها و امکاناتی را که به وسیله ی معلم در فرآیند ارزشیابی و نمره دادن به کار گرفته می شود، بدانند خیلی از ترسهایی که دانش آموزان در فرآیند ارزشیابی دارند به علت عدم آگاهی آنها از معیارها و نحوه ی ارزشیابی معلمان است. معیارها باید در اولین فرصت مناسب به طور واضح و روشن در اختیار دانش آموزان گذاشته شود. تاریخ ارزشیابی نیز از ابتدای آموزش باید مشخص گردد تا به دانش آموزان امکان داده شود که خود را برای ارزشیابی آماده کنند.


    سؤالها باید متناسب با اهداف و فعالیت های آموزشی باشد. برای طرح سؤالهای خوب و مناسب و استفاده ی مؤثر و بجا از آنها، معلم نمی تواند فقط بر روی کلمات و جملاتی که همان لحظه در کلاس به ذهنش می رسد، تکیه کند. البته بیان چنین مسأله ای به این معنا نیست که با توجه به شرایط و لحظات خاص هیچ سؤالی طرح نشود و یا سؤالی که در طرح درس یادداشت شده باید تنها سؤال مطرح شده در کلاس درس باشد، بلکه منظور این است که معلم قبل از اجرای فعالیت های آموزشی، با توجه به اهداف تعیین شده، نحوه ی ارزشیابی و چگونگی سنجش تحقق هدفهای آموزشی را تحلیل و تعیین نماید.


    سؤالهای ارزشیابی باید دارای ویژگیهای زیر باشند :


    الف- واضح و روشن باشند.


    ب- از واژگان معمول استفاده شود.


    ج- محرکی برای اندیشیدن و یادگیری باشد.


    برای به حداکثر رساندن اثربخشی ارزشیابی، معلم باید سؤالها را به دقت و با توجه به مقاصد زیر طرح نماید:


    1. علاقه دانش آموزان را نسبت به درس برانگیزد.


    2. بین دانش آموزان و معلم ارتباط برقرار کند.


    3. توجه دانش آموزان را به نکات اصلی و مفاهیم مهمی که باید به خاطر سپرده شوند، جلب کند.


    4. سبب شود که دانش آموزان ضمن تجزیه و تحلیل مسائل برای پاسخگویی، اصول و قواعد مورد لزوم را به کار گیرند و کاربرد مفاهیم را بیاموزند.


    5. در دانش آموزان احساس اعتماد به نفس و موفقیت را برانگیزد تا با انگیزه ی بیشتر به مطالعات و فعالیت های یادگیری بپردازند.


    6. قابلیت سازماندهی افکار و سخن گفتن مؤثر را به دست آورند.


    7. دانش آموزان را وادار کنند که فکر نمایند نه آن که الگوی تفکر معلم یا نویسندگان کتاب را دنبال کنند.


    8. به واسطه فعالیتها و مسؤولیتهای گروهی در کلاس درس فضای همکاری ایجاد کنند.


    9. آزاد اندیشی در یادگیری را تقویت کند.


    10. اثر بخشی تدرس را ارزیابی کند و پیشنهادهای ارزشمندی برای به کارگیری روشهای بهتر ارا ئه دهد.


    11. نکات ضعف و قوت دانش آموزان را در فرآیند رسیدن به اهداف آموزشی نشان دهد.


    12. دانش آموزان را به فعالیت مستمر، وادار نماید.


    با توجه به تأثیر مثبتی که ارزشیابی بر روی یادگیری دانش آموزان در سطوح مختلف حیطه ی شناختی دارد، معلم باید فنون و روشهایی را به کارگیرد که بتواند سؤالهای اثربخش و مناسبی طرح کند. برای طرح سؤالهای مؤثر به ویژه در ارزشیابی های شفاهی باید به نکات زیر توجه شود:


    1 برای چه هدفی سؤال طرح شده است؟


    سؤالها باید متناسب با توان علمی دانش آموزان باشد. آنها باید بدانند که سؤال کردن بخشی از فرآیند تدریس است و به دلایل مختلف؛ مثل روشن شدن موضوع، تشخیص، تأکید، تحقیق و یا ارزشیابی یک مطلب ممکن است سؤال شود.


    2 برای چه کسانی سؤال طرح شده است؟


    باید کوشش شود که میان سؤال و فردی که از او سؤال می شود، تناسبی وجود داشته باشد. برای طرح سؤال لازم است معلم از تواناییها، دانش و اطلاعات دانش آموزان آگاه باشد. پاسخ دانش آموزان باید به دقت ارزشیابی شود. پاسخ دهنده و کلیه دانش آموزان کلاس باید از درستی یا نادرستی پاسخها آگاه باشند. معلم باید به پاسخهای صحیح و غلط دانش آموزان در فرآیند تدریس یکسان توجه کند؛ زیرا هر دو پاسخ محصول اندیشه ی آنها است، اما باید به دلایل مستند و روشن پاسخهای غلط را اصلاح کند.


    3 آیا فرصت لازم برای پاسخگویی در نظر گرفته شده است؟


    باید به دانش آموزان فرصت داد تا در مورد مطلب سؤال شده فکر کنند و پاسخ خود را به دقت تنظیم نمایند و سپس پاسخ دهند. آنها نباید بلافاصله صرفاً محفوظات ذهنی خود را بیرون بریزند. به همان اندازه که تقویت کلامی مؤثر است، تقویتهای غیرکلامی نیز بسیار اهمیت دارند. منظور از تقویت کلامی، پیامهای رفتاری؛ مانند نگاه کردن و حرکات صورت و بدن است که بدان وسیله معلم نظر خود را به دانش آموزان اعلام می کند. حرکات معلم در مقابل پاسخ دانش آموزان بدون اظهار هیچ کلامی به خوبی می تواند درستی یا نادرستی پاسخ، رضایت یا عدم رضایت معلم را نشان دهد.


    با ارزیابی پاسخهای دانش آموزان می توان نکات ضعف یادگیری دانش آموزان را شناخت و بر اساس این نکات، فعالیت های تکمیلی خارج از کلاس به آنها ارائه داد.



    تحلیل و تعیین محتوا، روش و وسایل آموزشی


    مرحله ی سوم از طراحی آموزشی، تحلیل محتوا، روش و و سایل آموزشی است. اگر محتوا، روش و وسایل متناسب با هدفهای آموزشی انتخاب و تنظیم نشوند - حتی اگر هدفهای آموزشی، دقیق و خوب تنظیم شده باشند - فعالیت های آموزشی هرگز دانش آموزان را به آنچه که باید برسند، هدایت نخواهد کرد.


    پس از تعیین اهداف و تحلیل موقعیت آموزشی معلم باید به تحلیل و انتخاب و تنظیم محتوا بپردازد. البته محتوایی باید انتخاب شود که کاملاً متناسب با اهداف و قابل تدریس در زمان تعیین شده باشد. به عبارت دیگر تحلیل محتوا و هدفهای آموزشی هر دو باید براساس رفتار مورد انتظار دانش آموزان تعیین شوند. به کارگیری محتوا در فعالیت های آموزشی باید موجب تحقق اهداف مورد نظر گردد.


    سازماندهی و تنظیم محتوا در فرآیند اجرا بسیار حائز اهمیت است. در صورت امکان، مطالب آسان باید قبل از مطالب پیچیده و مشکل ارائه گردد. مفاهیم نظری باید قبل از فعالیت های عملی ارائه شوند.


    محتوا باید با توانایی دانش آموزان انطباق داشته باشد و بر اجزای اصلی آموزش تأکید کند و اطلاعات را به طور مؤثر و قابل درک، ارائه نماید. محتوای درسی مناسب یا ابزار اولیه تدریس هستند. اگر خوب انتخاب یا سازماندهی نشوند، ممکن است فعالیت های آموزشی و در نتیجه رسیدن به اهداف آموزشی را دچار اختلاف نمایند معلمان باید توجه کنند که هرگز نباید محتوا را جایگزین اهداف آموزشی کنند.


    فعالیت های آموزشی نیز هرگز نباید منحصر به محتوای کتاب درسی شود. فعالیت های یادگیری باید متنوع و حتی در صورت لزوم فراتر از مطالب مطرح شده در کتاب درسی باشد. فعالیتها می توانند شامل مطالعه ی آزاد، مطالعه کتب غیردرسی مرتبط با موضوع درس، تهیه گزارش، و خلاصه های مطالب آموزشی و نتایج تحقیقات و سفرهای علمی و عملیاتی کاملاً ابتکاری و نو باشند.


    پروژه های آموزشی، تمرینهایی هستند که بر اساس آن دانش آموزان می توانند مهارت و دانش خود را در خلق و تولید یک موضوع علمی نشان دهند. سؤالهای زیر حداقل ضوابطی هستند که هر معلمی می تواند در هنگام انتخاب محتوا آنها را معیار قرار دهد.


    1 - آیا به کارگیری محتوا رفتارهایی را که انتظار داریم، در دانش آموزان می پروراند؟


    2- آیا محتوا بر اساس تواناییهای ذهنی و علمی دانش آموزان تهیه شده است؟


    3- آیا محتوا از توالی لازم برخوردار است؟


    4- آیا محتوا با اصول و مفاهیم علمی آن رشته همسویی دارد؟


    5- آیا محتوا با مدت زمان تشخیص یافته برای تدریس انطباق دارد؟


    اگر پاسخ همه ی سؤالهای فوق منفی باشد، معلم نمی تواند از آن محتوا در فعالیت های آموزشی استفاده کند؛ اما اگر پاسخ تعدادی از سؤالها منفی باشد، باید تغییرات لازم را در تنظیم و ترمیم محتوا به عمل آورد. 


    دومین اقدام در گام سوم، انتخاب روش تدریس است. انتخاب روش تدریس در فرآیند طراحی، یکی از عناصر و عوامل اصلی طراحی به شمار می رود؛ زیرا تعیین کننده نوع وظایف معلم و زمینه ساز فعالیت های دانش آموزان در کلاس درس می باشد. روش تدریس، تنها به سخنرانی معلم اطلاق نمی شود بلکه شامل فعالیت های متعددی چون، سازماندهی فعالیت های آموزشی یک گروه کوچک یا بزرگ دانش آموزان، به کارگیری فیلم یا ریز رایانه ها، تدارک حلقه های یادگیری، راهنمایی و هدایت گروههای یادگیری همیاری، نظارت و رهبری آموزش انفرادی و غیره می باشد.


    تدریس، یک فعالیت خنثی نیست؛ بلکه فعالیتی است هدفدار، عمدی، تجویزی و تعاملی، راهبردها و شیوه های تدریس ابتدا باید به صورت معقول و منطقی تحلیل شوند.


    معلمان با تجربه حداقل چهار معیار: اهداف آموزشی، سبکهای یادگیری دانش آموزان، محتوای آموزشی و امکانات موجود را در انتخاب روش تدریس مورد توجه قرار می دهند. به هیچ وجه نباید بدون تحلیل موقعیت اقدام به تعیین روش آموزش نمود.


    سومین اقدام در گام سوم طراحی، تحلیل و انتخاب وسایل آموزشی است. اگرچه مفهوم وسایل آموزشی و ضرورت استفاده از آن در ادبیات آموزشی جامعه ی ما جایی برای خود باز کرده است و همواره از آن صحبت می شود؛ اما مفهوم و کاربرد صحیح آن برای اکثر معلمان و مسؤولان نظام آموزشی به درستی معلوم نشده است. بی تردید آشنایی با مفهوم صحیح و منطقی هر فن یا علم و هنری، پایه درک مباحث و مسائل متعدد آن به شمار می رود. بنابراین اگر «مفهوم وسایل آموزشی» و جایگاه آن را در روند فعالیت های یاددهی - یادگیری نشناسیم، هرگز نخواهیم توانست به صورت علمی و تجربی از آنچه این امکانات، به ما عرضه می دارند در محل مشکلات آموزشی خود استفاده کنیم.


    وسایل آموزشی به مجموعه امکاناتی اطلاق می شوند که می توانند شرایطی را فراهم سازند تا در آن شرایط، یادگیری سریعتر، بهتر و پایدارتر صورت گیرد. معلم کارآمد باید انواع و اقسام رسانه ها و وسایل آموزشی را برای انتقال پیامهای آموزشی و تسهیل یادگیری بشناسد و درست به کار گیرد. تدریس منظم و مؤثر کاملاً متکی بر رسانه ها و وسایل آموزشی است. با چنین رویکردی باید گفت: حتی معلم، کتاب درسی و محیط مدرسه و سایر امکانات نیز جزو وسایل آموزشی محسوب می شوند.


    اما در فرآیند طراحی آموزشی منظور از وسایل آموزشی، مجموعه ی وسایل گرافیکی، عکس و یا وسایل الکتریکی یا مکانیکی که برای دریافت اطلاعات، اعم از دیداری یا شنیداری به کار می روند، اطلاق می گردد. لازم است معلم مزایا، معایب و محدودیتهای هریک از وسایل را برای آموزش درس خود بداند. استفاده از وسایل آموزشی، صرفاً برای استفاده از آنها و بدون توجه به ماهیت آنها و بدون هیچ قصد و هدفی، همواره مورد تردید است. وسایل انتخاب شده باید متناسب با محتوا، موقعیت آموزشی، روش تدریس و اهداف آموزشی باشد. به کارگیری وسیله نامناسب یا استفاده از وسیله در زمان و موقعیت نامناسب فقط باعث هدر رفتن وقت و کوشش معلم و دانش آموزان می شود. باید به وسایل آموزشی تنها از منظر وسیله ای که آموزش و یادگیری را تسهیل می کنند و سبب یادگیری می شوند، نگاه کنیم.(علی اکبرسیف- روانشناسی پرورشی- سال1379)


    تهیه و انتخاب وسایل آموزشی خواه به وسیله ی معلم صورت گیرد و یا دانش آموزان، نیاز به دقت نظر دارد، یک وسیله ی خوب نه تنها سبب رسانیدن پیام به بهترین وجه می شود؛ بلکه علاقه، توجه و انگیزه ی دانش آموزان را نیز کاملاً تقویت می کند. معلمان باید بدانند که هیچ وسیله ی خاصی را نمی توان به عنوان بهترین وسیله برای تمام اهداف آموزشی به کار گرفت. هدفهای رفتاری بهترین راهنما و معیار برای انتخاب و به کارگیری وسایل آموزشی هستند. علاوه بر هدفهای آموزشی، معیار و ضوابط دیگری نیز در عمل مؤثرند که مهمترین آنها عبارتند از:


    1- متناسب بودن :


    وسیله ی انتخاب شده باید متناسب با موضوع آموزش و اهداف رفتاری تعیین شده باشد.


    2- کیفیت فنی :


    خصوصیات فیزیکی هریک از وسایل آموزشی که برای درس خاصی انتخاب شده اند، باید به نحوی باشد که در تدریس، کاملاً مؤثر باشد. مثلاً یک تلق شفاف بر روی اورهد      می تواند برای آموزش درس خاصی وسیله ی مناسبی باشد؛ اما اگر نوشته ها یا تصاویر آن خیلی ریز و درهم باشد و روی آنها خط افتاده و یا اشتباهی وجود داشته باشد، استفاده ی از آن اثر منفی بر روی یادگیری دانش آموزان خواهد گذاشت.


    3- قابلیت دسترسی :


    گاهی وسیله ای برای تدریس یک هدف و محتوای خاص بسیار مناسب است؛ اما نمی توان آن را به راحتی به دست آورد و یا امکان استفاده ی مکرر از آن در مواقع دلخواه میسر نیست. چنین وسیله ای امکان مناسبی برای آموزش نخواهد بود، زیرا وسیله ای که نتوان از آن استفاده کرد و یا در موقع لزوم امکان کاربرد آن نباشد، فایده ای ندارد.


    4- سادگی :


    گاهی با استفاده از رسانه ای پیچیده، مطالبی که از درک و فهم دانش آموزان فراتر است به آنها عرضه می شود. البته این دسته از وسایل ممکن است به علت جالب بودن در دانش آموزان ایجاد انگیزه کند؛ اما اطلاعات پیچیده ی آن ممکن است سبب ابهام در درک و فهم موضوع اصلی که باید آموخته شود، نیز بگردد. مثلاً بسیاری از فیلمهای آموزشی هیچ هدف خاصی را دنبال نمی کنند، چون موضوع و هدف مشخصی ندارند، اهداف آموزشی را تحت تأثیر قرار می دهند و مانع رسیدن به هدف اصلی می شوند.


    معمولاً فیلمهای کوتاه در مورد بخشهای خاصی از موضوع درس، مؤثرتر از سایز فیلمهای آموزشی هستند؛ زیرا معطوف به هدف یا محتوای مورد بحث خاصی هستند. معلم کارآمد هرگز برای استفاده ی صرف از یک وسیله رسیدن به اهداف آموزشی رادچار اختلال نمی کند. 


    5- انعطاف پذیری :


    از عوامل مهم دیگر در استفاده ی مؤثر از وسایل آموزشی، انعطاف پذیری آن است. توان معلم برای کنترل و به کارگیری وسیله ای که با نیاز او متناسب باشد، اهمیت بسیار دارد. یک وسیله ی آموزشی خوب را باید بتوان در زمانها و موقعیتهای مختلف مورد استفاده قرار داد.


    6- سطح فرهنگی :


    وسایل آموزشی با توجه به واژگان به کار رفته در آن، سطح محتوایی، دیدگاههای مختلف و هدف آن تعیین می شود. به همین دلیل ضروری است که معلم، مناسبت هر وسیله را با توجه به سطح فرهنگی متناسب با گروهی که می خواهد وسیله را برای آنها به کار برد، بسنجد و انتخاب کند. ممکن است وسیله ای برای یک گروه در سطح خیلی بالا و برای گروهی دیگر در سطح بسیار نازلی باشد. در چنین مواردی به دلیل عدم تناسب وسیله آموزشی با سطح دانش و توانایی دانش آموز، موجب خستگی و عدم علاقه او به موضوع می شود.


    7- هزینه :


    در رابطه با وسایل، معلم باید هم به قیمت ابزار و هم به ارزش زمانی که صرف تهیه یا به کارگیری آن وسیله ی خاص در رابطه با تدریس می شود، توجه کند. در هر صورت معیارهایی که برای به کار گرفتن وسیله مناسب انتخاب می شوند به مفروضاتی که برای به کارگیری آنها در ذهن داریم، بستگی دارد. دستور خاصی وجود ندارد که از قبل بتواند تأثیری را که یک وسیله ی معین بر روی دانش آموزان خاص می گذارد به مدرسه یا معلم نشان دهد. انتخاب نوع محتوا، روش و وسیله در فرآیند همواره تجویزی است و هیچگونه دستورالعمل تحکمی را نمی توان در این مورد صادر کرد. (حسن شعبانی- مهارتهای آموزشی وپرورشی- سال1382)



    چکیده:


    پس از تعیین هدفهای آموزشی، یکی از مهمترین مراحل طراحی تعیین و تحلیل موقعیت آموزشی است. در این مرحله معمولاً پرسشهایی به شرح زیر ممکن است برای معلم مطرح شود:


    - چگونه باید فعالیت های آموزشی دانش آموزان را سازماندهی کرد تا هدفهای آموزشی تعیین شده، تحقق یابند؟


    - رویدادها و تجاربی که سریعتر و بهتر دانش آموزان را به هدفهای آموزشی می رسانند، کدامند؟


    پاسخ دادن به این پرسشها نیاز به بررسی تعدادی از عوامل دارد. به مجموعه ی این بررسیها تحلیل و تعیین موقعیت گفته می شود. در این مرحله، معلمان باید کلیه فعالیت های آموزشی را که منجر به یادگیری می شوند، بررسی و یادداشت کنند. سپس آن دسته از فعالیتها را که برای رسیدن به هدفها چندان مهم و ضروری به نظر نمی رسند، از مجموعه ی فعالیت های آموزشی حذف کنند تا در نهایت مجموعه ای از فعالیت های مناسب و ضروری برای رسیدن به هدفهای آموزشی به دست آید.


    پس از تعیین فعالیت های آموزشی، روابط بین اهداف تعیین شده و ارتباط بین فعالیتها باید مورد بررسی قرار گیرد تا سلسله مراتب فعالیتها، مشخص گردد. علاوه بر ترتیب و سلسله مراتب فعالیت تعیین گروههای یاددهی- یادگیری نیز ازاهمیت خاصی برخوردار است. طراح، موظف است نوع گروه، تعداد و نحوه ی فعالیت آنها را پیش بینی کند و نقطه ی آغاز فعالیتها را بر اساس ارزشیابی تشخیصی معین سازد. بنابراین تحلیل و تعیین موقعیت آموزشی فرآیندی است که در آن فعالیت های آموزشی، نوع ارتباط بین هدفها و فعالیتها، رفتار ورودی، نقطه ی آغاز فعالیت بر اساس ارزشیابی تشخیصی و حتی گروههای تدریس - یادگیری، تحلیل و تعیین می شوند. 


    الف - فعالیت های آموزشی


    به مجموعه ی فعالیت های معلم و دانش آموزان در یک زمان معین، برای تحقق اهداف آموزی معین فعالیت های آموزشی گفته می شود. بنابراین فعالیت های آموزشی شامل دو قسمت فعالیت مشخص می باشد:


    1- فعالیت های معلم (روش تدریس)


    در بعضی از طراحی های آموزشی، معلمان اهداف آموزشی را به گونه ای تنظیم می کنند که بیشتر، نشاندهنده ی فعالیت خود آنهاست و به انتظاراتی که از دانش آموزان دارند، کمتر توجه می شود. این دسته از اهداف آموزشی «معلم - محور» وقتی ارزشمند هستند که فعالیتها در جهت هدایت و تقویت فعالیت های یادگیری دانش آموزان تنظیم شده باشد. البته در اجرای فعالیت های آموزشی، معلم نیز باید نقشهای تعریف شده ای داشته باشد. نقشهایی از قبیل: توضیحات لازم در زمینه ی اصول و مفاهیم، جهت دادن فعالیت های یادگیری دانش آموزان، نظارت بر عملکرد دانش آموزان و راهنمایی آنها، دادن بازخورد به منظور تقویت و اصلاح فعالیت های آموزشی دانش آموزان و غیره. در هر صورت معلمان همیشه باید دانش آموزان را در طول فعالیت های یادگیری و دستیابی به نتایج مطلوب بر اساس اهداف آموزشی راهنمایی کنند. برای دانش آموزان دانستن این نکته که از آغاز یک فعالیت آموزشی، معلمانشان دقیقاً چه نقشی دارند و چقدر می توانند از آنها انتظار راهنمایی داشته باشند، بسیار مفید خواهد بود.


    2- فعالیت های دانش آموزان (تجارب یادگیری)


    برای بسیاری از دانش آموزان دانستن دقیق اهداف، در یک فعالیت آموزشی برای دستیابی به نتایج یادگیری مورد انتظار، ممکن است کافی نباشد؛ مثلاً، وقتی که به بعضی از دانش آموزان گفته می شود که «فصل ده کتاب علوم اجتماعی را به منظور دستیابی به علل اصلی جنگ هشت سال دفاع مقدس» مطالعه کنید؛ ممکن است ندانند برای دستیابی به نتایج یادگیری چنین هدفی، چگونه مطالعه کنند. در نتیجه وقتی که دانش آموزان را برای یک فعالیت آموزشی آماده می کنیم، بسیار مفید خواهد بود که به آنها بگوییم، چه چیز را نیاز دارند و چه نوع فعالیتی را باید انجام دهند تا به نتایج یادگیری مورد انتظار برسند.


    هدفهای آموزشی خوب تنظیم شده، نتایج یادگیری را توضیح می دهند. تعیین نتایج یادگیری اگرچه بسیار مفید هستند؛ اما به تنهایی کافی نیستند. وقتی که نتایج یادگیری معین شدند، باید فعالیت هایی را که برای دستیابی به چنین نتایجی مفید هستند، مشخص کرد. بنابراین به مجموعه فعالیت هایی که دانش آموزان برای دستیابی به نتایج یادگیری انجام می دهند، تجارب یادگیری می گویند. این دسته از فعالیتها شامل فعالیت های معلمان در فرآیند آموزش نمی شوند. به فعالیت های معلمان، روش تدریس گفته می شود (براو و هارکلرود، 1997، ص 7).


    تجارب یادگیری یا فعالیت های دانش آموزان، باید متناسب با اهداف آموزشی و متنوع باشند. معلمان نباید دانش آموزان خود را محدود به چند فعالیت یادگیری نمایند. یعنی آنها می توانند از میان تعداد تقریباً نامحدودی از تجربه های یادگیری، آن دسته از فعالیتها را که بیشترین احتمال دستیابی به اهداف را میسر می سازند انتخاب کنند؛ مثلاً آنها می توانند برای دستیابی به اهداف یا نتایج یادگیری از دانش آموزان خود بخواهند که درباره موضوعی گزارشی تهیه کنند و با یکدیگر به بحث و مناظره بپردازند. برای همکلاسی های خود سخنرانی کنند، چیزی را بسازند، کاری را انجام دهند، اطلاعاتی را جمع آوری کنند و به شکل یک کل معنادار، ارائه دهند. نمایش و تئاتر اجرا کنند و بازیهایی را که جایگزین زندگی واقعی هستند انجام دهند. چیزی را به طور ذهنی مجسم کرده و آن را بسازند. از روی تصاویری که خود گرفته اند و یا در اختیار آنان قرار داده شده، داستانی بنویسند و یا تصاویر و موقعیتهایی را مورد تعبیر و تفسیر قرار دهند. درباره چیزی یا اندیشه ای تحلیل و قضاوت کنند (همان منبع، صفحه 7).


     


    ب - رابطه ی بین اهداف آموزشی


    پس از اینکه اهداف و فعالیت های آموزشی مشخص شدند، ممکن است این سؤال مطرح شود که هدفها به چه ترتیب باید تحقق یابند؟ یا فعالیت های یادگیری به چه ترتیبی باید انجام پذیرند تا نتیجه ی بهتری به دست آید؟ معمولاً هدفهای آموزشی به سه صورت با یکدیگر ارتباط دارند:


    1- ارتباط هدفها با هم به گونه ای است که قبل از تحقق هدف پایین تر، رسیدن به هدف بالاتر امکان ندارد. به عبارت بهتر، هدفهای پایین تر، پیش نیاز هدفهای بالاترند و تا زمانی که مطلب مربوط به هدف قبلی فرا گرفته نشده است، نباید مطلب مربوط به هدف بعدی را آموزش داد. ارتباط چنین اهدافی را با هم «ارتباط تسلسلی یا ارتباط متوالی» می گویند.


    2- اهداف و فعالیت های آموزشی ممکن است نسبت به هم تقّدم رتبی نداشته باشند و در عرض هم قابل اجرا و دستیابی باشند؛ یعنی آموزش مطالب مربوط به هر هدف، قبل یا بعد از هدفهای دیگر امکان پذیر باشد. این نوع ارتباط را «ارتباطِ هم تراز یا ارتباط موازی» می گویند.


    3- در بیشتر مواقع، هدفهای آموزشی حالت ترکیبی دارند؛ یعنی اجزای هدف آموزشی نهایی را ممکن است یک سلسله «هدفهای تسلسلی» و «هدفهای هم تراز» تشکیل داده باشند. در این صورت، هدفها طوری باید تنظیم شوند که توصیه های بندهای 1 و 2 در آن رعایت شوند، تا دانش آموزان به نتیجه گیری مطلوب برسند.(حسن شعبانی-روش تدریس پیشرفته-سال1382)


    ج - تعیین رفتار ورودی


    رفتار ورودی، تواناییها و قابلیتهایی هستند که دانش آموزان باید قبل از شروع یک فعالیت آموزشی جدید داشته باشند، تا مفاهیم جدید را بفهمند و بتوانند با موقعیت به هدفهای جدید دست یابند. به رفتار ورودی، دانش و مهارتهای پیش نیاز نیز گفته می شود. اگر معملی از رفتار ورودی دانش آموزان خود مطلع نباشد، ممکن است فعالیت های آموزشی دانش آموزان را بدون توجه به تواناییها و قابلیتهای دانش آموزان انتخاب کند. در این صورت، دانش آموزان نسبت به انجام فعالیتها بی تفاوت می شوند.


    د - ارزشیابی تشخیصی


    ارزشیابی تشخیصی، نوعی ارزشیابی است که سؤالهای مربوط به آن براساس رفتار ورودی طراحی می شود و قبل از تدریس، باید اجرا گردد.


    از طریق ارزشیابی تشخیصی می توان معلومات و تواناییها و مهارتهای لازم دانش آموزان را برای ورود به مطالب جدید، تشخیص داد. ارزشیابی تشخیصی علاوه بر اینکه معیاری برای سنجش رفتار ورودی دانش آموزان است. وسیله ای است که به کمک آن می توان نقطه ی آغاز فعالیت های آموزشی را به دقت مشخص کرد.


    اگر فعالیت های آموزشی به گونه ای طراحی شوند که تکرار رفتار ورودی دانش آموزان باشد، نه تنها دانش آموزان نسبت به فعالیت های آموزشی بی تفاوت خواهند شد، بلکه زمانی که باید برای پرورش قابلیتهای جدید صرف شود به هدر خواهد رفت و یا اگر آغاز درس بدون سنجش و تشخیص رفتار ورودی انجام شود، ممکن است فعالیتها به دلیل نداشتن رفتار ورودی غیر قابل فهم و مشکل باشد. در این صورت، معلم حتماً باید قبل از شروع درس جدید به ترمیم رفتار ورودی بپردازد. مخصوصاً در صورت وجود ارتباط تسلسلی و متوالی بین هدفها، ترمیم رفتار ورودی یا پیش نیاز الزامی خواهد بود.


    ه - تعیین گروههای یاددهی - یادگیری


    سازماندهی دانش آموزان و گروه بندی آنها در فعالیت های آموزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. متأسفانه اکثر معلمان، مجموعه فعالیت های آموزشی را در گروههای یکسان به اجرا در می آورند، در حالی که همیشه دستیابی به اهداف آموزشی مختلف از طریق گروههای یکسان میسر نمی باشد. یکی از عوامل مؤثر در انتخاب گروههای یاددهی - یادگیری ماهیت اهداف و فعالیت های آموزشی است؛ مثلاً اگر اهداف و فعالیت های آموزشی در حیطه روانی - حرکتی( مهارتهای عملی) باشند، حتماً دانش آموزان برای اجرای فعالیت های آموزشی باید به گروههای کوچک تقسیم شوند، تا تحقق هدفها امکان پذیر گردد. معمولاً مناسبترین گروه برای هدفهای نشناختی گروه بزرگ (30 تا 40 نفر)، برای هدفهای عاطفی، گروه کوچک یا متوسط (5 تا 20 نفر) و برای هدفهای روانی - حرکتی گروه کوچک یا حتی آموزش تک نفری می باشد ( براون و همکاران، 1977).


    البته باید توجه داشت که در اینجا صحبت از «مناسبترین» است نه «بهترین»؛ زیرا در فرآیند طراحی کلیه عوامل تأثیرگذار مانند تعداد نیروی انسانی، هزینه، فضای آموزشی و غیره باید در نظر گرفته شوند. مسلم است که «بهترین» گروه برای آموزش و دستیابی به هدفهای آموزشی در هر کدام از حیطه های سه گانه گروه کوچک و تک نفری است؛ زیرا برقراری ارتباط نزدیک و چهره به چهره، نظارت بر فعالیت های آموزشی و دریافت بازخورد، امکان شناخت بهتر دانش آموز و در نتیجه آموزش بهتر را فراهم خواهد ساخت. اما چنین گروههایی از نظر اقتصادی و متغیرهای دیگر با توجه به میزان و کیفیت یادگیری مقرون به صرفه نخواهند بود.

    روش نگارش و تنظیم طرح درس


                                                             

    طرح درس، عبارت است از تقسیم محتوای یک ماده ی درسی در یک دوره معین به مراحل و گامهای مناسب و مشخص براساس هدف و نتایج آموزش. برای تهیه و تنظیم طرح درس معلم باید در ابتدای هر سال تحصیلی براساس اصول معین بین هدفهای آموزشی و برنامه هفتگی، ترتیبی اتخاذ کند که مجموعه فعالیت های آموزشی به موقع، بدون وقفه در طول یک ترم یا سال تحصیلی اجرا شود. برای تحقق چنین مقاصدی طراحی و تنظیم یک جدول زمانی می تواند بسیار مفید و مؤثر باشد؛ زیرا هنگامی می توان منظم و مؤثر، در فرآیند آموزش به جلو گام برداشت که برنامه ها و فعالیت های آموزشی به تناسب زمان مورد نظر، ساختاری منظم داشته باشند. اگر معلمی طول دوره ی آموزشی را با توجه به مجموعه ی شرایط، به جلسات مفید آموزشی تقسیم نکند و فعالیت های آموزشی هر جلسه را براساس اهداف تنظیم ننماید، هرگز نمی تواند انتظار کارآیی مؤثر از تدریس خود و حداکثر یادگیری از دانش آموزان خود داشته باشد. معلم باید کلیه فعالیت های طول دوره را به صورت یک جدول زمان بندی شده با درج عنوان اصلی و هدف کلی هر جلسه به انضمام تاریخ ارزشیابی تشخیصی، تکوینی و پایانی تهیه و به دانش آموزان قبل از شروع و آغاز فعالیت ارائه نماید. آشنایی دانش آموزان از مجموعه فعالیت های طول سال به تفکیک جلسات و همفکری آنان با معلم می تواند اثربخشی تدریس معلم و انگیزه ی یادگیری دانش آموزان را دو چندان کند. برای تنظیم چنین جدولی می توان مراحل زیر را به ترتیب طی کرد: 


    گام اول :


    تقویم طرح را باید برای یک ترم یا یک سال تحصیلی با محاسبه ی تعداد هفته ها، روزها و ساعتهایی که در طول سال تحصیلی برای تدریس درس مورد نظر پیش بینی شده است محاسبه و تنظیم کرد.


    گام دوم :


    پس از مشخص شدن زمان خالص تدریس، محتوای درس یا عناوین مورد تدریس را نه برحسب کمیّت، بلکه برحسب اهمیت و کیفیت مطالب و تحقق هدفهای آموزشی بر کل ساعات و جلسات تقسیم کرد. برای انجام چنین کاری، لازم است ابتدا محتوای درس یا عناوین مورد تدریس و سایر فعالیت های آموزشی با احتساب فرصت لازم برای تمرین محاسبه شود و سپس محتوای فصلها و مباحث و سایر فعالیت های در نظر گرفته شده در طول سال، به واحدهای کوچکتر درسی یا محتوای متناسب با تک تک جلسات تقسیم گردد.


    گام سوم :


    هدف کلی هر جلسه باید با توجه به عنوان درس، دقیقاً مشخص شود. نوشتن هدفهای رفتاری در این جدول، ضرورتی ندارد. در نوشتن هدفهای هر جلسه علاوه بر عنوان درس، معلم باید با توجه به قابلیتها و فعالیت های مورد نظر و محتوای درس، هدف کلی هر جلسه را با زبانی روشن و قابل فهم برای دانش آموزان بنویسد.


    گام چهارم :


    پس از تعیین هدف کلی هر جلسه، لازم است معلم فعالیت های تکمیلی دانش آموزان  را که برای تقویت یادگیری آنها لازم است و فرصت کافی برای انجام آنها در کلاس درس وجود ندارد پیش بینی نماید. پیش بینی این نوع فعالیتها و حتی امکانات و وسایل لازم برای انجام چنین تکالیفی باید دقیقاً مشخص شده باشد؛ مثلاً دقیقاً معین شود چه بخشی از چه کتابی مطالعه و یا تمرینهای چه بخشی از کتاب درسی حل شود یا چه گزارشی با توجه به چه امکاناتی باید تهیه و نوشته شود. فعالیت های تکمیلی باید مکمّل فعالیت های کلاس و تقویت کننده ی کیفیت یادگیری دانش آموزان شود. از ارائه فعالیت های تکمیلی خسته کننده، بی ربط با موضوع و نامتناسب با زمان، جداً خودداری شود.


    ضمناً در طرح درس ترمی یا سالانه (جدول زمان بندی شده ی تدریس)، جلساتی را نیز می توان به تناسب موقعیت و زمان تدریس به شناخت دانش آموزان، اجرای ارزشیابی تشخیصی و تکوینی و پایانی و مرور درسهای گذشته که پیش نیاز درس جدید می باشند و ترمیم کمبودهای مشخص شده در ارزشیابی تشخیصی اختصاص داد. الگوی شماره یک طرح درس سالانه یا جدول زمان بندی شده ی تدریس یک دوره آموزشی را نشان        می دهد.(گروئلند.نرمان ای هفهای رفتاری برای تدریس وارزشیابی-ترجمه امان الله صفوی- سال1363)



    ویژگی های تدریس موفق


    *طراحی برنامه

    *شناخت موقعیت اجتماعی دانش آموزان

    *حفظ شخصیت معلم

    *تفهیم روش تدریس به دانش آموزان

    *تهیه لوازم موردنیاز آموزش

    * مهم شمردن درس

    *اشراف به تمام روش های تدریس

    *استفاده از نظرات زیرکانه ی دانش آموزان

    *داشتن غنای علمی

    *پرسش های تدریجی متراکم

    *رعایت تعادل در حین سخن گفتن

    *اهمیت دادن به نظم

    *گروه بندی کردن

    *درس مهم است،اما نه فقط درس

    *پذیرفتن این که عالم محضر خداست وخدا همه جا ناظر کارهاست.

    منبع:مجله رشد تکنولوژی آموزشی اسفند86


     

    اصول دهگانه ی آموزش اثر بخش در طراحی آموزشی وفرایند یاد دهی ویاد


  • اصول دهگانه ی آموزش اثر بخش که معلمان می توانند در طراحی آموزشی وفرآیند یاد دهی ویادگیری از آن ها بهره مند شوند عبارتند از:


    1-دانش آموزان زمانی بهتر وبیشتر یادمی گیرند که در آموزش های کلاسی به طور فعال شرکت کنند.


    2-میزان موفقیت در سطوح بالاتر بر بازده یادگیری دانش آموزان تاثیر مثبت ومیزان موفقیت در سطوح پایین تر بر بازده یادگیری دانش آموزان تاثیر منفی دارد.


    3-افزایش فرصت های یادگیری در کلاس درس با افزایش میزان موفقیت تحصیلی دانش آموزان رابطه ی مثبت دارد.بنابراین هرچه جزئیات محتوای درس بیشتر شکافته شود، ظرفیت یادگیری دانش آموزان بالاتر می رود.


    4-دانش آموزان هر قدر اوقات بیشتری را در کلاس برای دریافت آموزش مستقیم از معلم ویا راهنمایی های اوصرف کنند،موفقیت بیشتری کسب خواهند کرد.


    5-دانش آموزان از طریق آموزش درسی که بخش های گوناگون آن به گونه ای مدبرانه و آگاهانه به هم پیوند خورد ه اند می توانند یادگیرندگانی مستقل بارآیند.


    6-برای این که دانش آموزان یادگیرندگانی مستقل وخودگردان بار بیایند،باید انواع مهارت ها وروش های تفکر انتقادی مانند حل مسئله ، تحلیل موضوع ، استدلال وبحث منطقی و...در ضمن تدریس ،تمرین وتکرار شوند.


    7-یادگیری زمانی توسعه پیدا می کند که روش ارائه آموزش ، در سازمان دهی ، نگه داری وبازیابی آموخته ها ، به دانش آموزان کمک کند.


    8- دانش آموزان از طریق یادگیری راهبردی بیشتر می توانند یادگیرندگانی مستقل وخود گردان بار بیایند.


    9-ارائه ی آموزش های واضح وروشن معلم بیشتر می تواند دانش آموزان را یادگیرندگانی مستقل وخودگردان بار بیاورد.


    10-معلمان می توانند هم از طریق آموزش محتوا وهم مطالب پیرامونی درس ها ، توانایی (بالقوه ی) دانش آموزان را دردسترسی به دانش مناسب برای حل مشکل در موقعیت های جدید ارتقا دهند.


    منبع:مجله رشد تکنولوژی آموزشی فروردین87


     

    انواع تکلیف وتمرین

    انواع تکلیف وتمرین


    الف-تکالیف تمرینی


    این نوع تکالیف به تقویت مهارت ها و دانش های کسب شده می پردازد و به طور معمول به صورت کتبی ارائه می گردد و برای تثبیت یادگیری و فعالیتهای خواندن به کار گرفته می شود .اکثر تکالیف تمرینی ، تکراری و کسل کننده اند .


     ب-تکالیف آماده سازی                                                                                                      


       این نوع تکالیف ، برای آماده سازی و آمادگی دانش آموزان برای درس های روز یا روزهای بعد به کا ر برده می شود و به طور معمول به صورت مطالعه ی انفرادی ، مطالعه ی کتاب های درسی ، مطالعه ی کتاب های غیر درسی وجمع آوری مطالب برای ارائه به کلاس ، انجام می شود .


     ج-تکالیف توسعه ای


          این نوع تکالیف ، دانش آموز را به فعالیت ها و کارهای خارج از کلاس هدایت می کند و موجب بسط و توسعه ی یادگیری در موقعیت های جدید می شود.برای مثال،                                                                                                                                                                                                           


    ممکن است معلم فرم های خاصی به دانش آموزان بدهد و از آنان درخواست کند هنگام تماشای برنامه های علمی تلویزیون در منزل، آن فرم ها را تکمیل کنند یا به سؤال های آن پاسخ دهند.


     د-تکالیف خلاقیتی


    ..   این نوع تکالیف ، تکالیفی اندکه موجب بروز خلافیت و پرورش قدرت تخیل و ابتکار در دانش آموزان می شوند. برای انجام این نوع تکالیف،دانش آموز مؤظف است با خلاقیّت راه حل های جدید و متفاوت را به کار بندد.برای مثال ، بامثال با چو ب های بستنی مستعمل ،یک مزرعه بسازد.


    منبع :مجله پیوند آبان 86

    معرفی و شرح مختصر کلیه روشهای تدریس برای معلمان و مربیان،شیوه ها

    نگاهی به رشد تعلیم و تربیت

    استفاده از منابـــــع دیداری و شنیــــداری


    استفاده از منابع دیداری و شنیداری در تدریس را در حقیقت نمی توان شیوه مستقل و مجزا دانست. معلم در هر گونه تدریسی می تواند از وسایل دیداری و شنیداری کمک بگیرد. گاهی می توان در تدریس از وسایلی نظیر رادیو , تلویزیون و ضبط و پخش صوت, نمودار و نقشه استفاده کرد. مثلاً معلم در هنگام سخنرانی ممکن است از عکس استفاده کند, یا برای نمایش دادن یک رابطه علمی از نمودار کمک بگیرد. در مواردی که معلم می خواهد یک موضوع اجتماعی را تدریس کند, ممکن است بحث رادیویی مناسبی را که روی نوار ضبط شده است برای فراگیران پخش کند.به طورکلی کاربرد صحیح منابع دیداری و شنیداری برای بر انگیختن کنجکاوی دانش آموزان و تشویق آنها به فراگیران بسیار موثر است.الگــــوی کاوشگری به شیوه حقوقی



    این الگو برای کمک به دانش آموزان در بررسی مسایل اجتماعی از قبل عدالت , برابری, فقر, قدرت, تقویت رشد عمومی و اجتماعی آنها برای توجیه و حل اینگونه مسایل به شیوه مذاکره است. در این الگو معلم آغازگر, کنترل کننده جو برای ایجاد یک فضای مثبت کاری و عقلی, باز و پویا است و به فراگیران تفهیم می کند که یکدیگر را مستقیم ارزیابی ننمایند, و به عقاید و نظرات همدیگر احترام بگذارند. این الگو بیشتر برای دوره های دبیرستان و دانشگاه کاربرد دارد و در نهایت باعث تقویت روحیه همدلی, قضاوت منطقی در خصوص مسائل اجتماعی تحلیل مناسب مسائل روز و تقویت کار دسته جمعی در دانش آموزان می شود. مثال: فرض کنید بعضی از دانش آموزان با سهمیه ای شدن کنکور سراسری مخالف هستند , معلم از طریق شرکت سهامی فکر با دانش آموزان به بررسی این مهم می پردازد و در نهایت به کمک خود دانش آموزان آنها را قانع می نماید.



    الگــــوی آموختن کنترل خود



    هدف این الگو ایجاد تغییر رفتار مناسب در دانش آموزان است. مثال: دانش آموزی که در امتحان دچار اضطراب می شود یا از درس ریاضی می ترسد, به او می آموزد که چگونه رفتار خود را تغییر داده و موجب کاهش این اضطراب و ترس در خود شود. در این الگو معلم حامی دانش آموزان است و یک فضای مثبت ایجاد می کند تا آنها به اصلاح رفتار خود بپردازند. این الگو در سنین مختلف و همه دوره های تحصیلی کاربرد دارد, و در نهایت دانش آموزان را قادر به توصیف, توضیح, پیش بینی, کنترل و تغییر رفتار خود می نماید. بطور کلی معلم از طریق این الگو می تواند تغییرات مطلوب را در رفتار دانش آموزان ایجاد نماید.
    الگــــــــوی ایفای نقش



    هدف این الگو ,رشد همدلی با دیگران و بررسی مسایل وواقعیت ها و ارزشهای اجتماعی در عمل است. این الگو می تواند باب افتتاح گفتگو در باره ی ارزشها و چگونگی اثر آنها در زندگی روزانه باشد . در این الگو معلم مسئول شروع و هدایت دانش آموزان است. به نحوی که آنها را قادر به تحلیل رفتار, ارزشهای فردی, همدلی, حل مسائل میان فردی ,نقش ارزشها در مسائل اجتماعی و آسودگی در ابراز عقاید نماید. این الگو در همه برنامه های آموزشی و پرورشی و سنین مختلف کار برد دارد. بطور کلی این الگو باعث افزایش فهم دانش آموزان در بهبود و گسترش ارزشهای اجتماعی می شود. برای مثال: معلم می تواند از طریق این الگو مسائل خوب و بد اجتماعی و یا رفتارهای خوب و بد را توسط دانش آموزان به نمایش بگذارد و سپس در مورد آن به کمک فراگیران به بحث و ارزشیابی بپردازد. بدین ترتیب معلم از طریق عمل ( نمایش ) به بررسی مسائل اجتماعی, رفتاری و ارزشیابی آن توسط دانش آموزان می پردازد.
    روش کارگاهـــــــی



    روش تدریس کارگاهــــی یکی از روشهای موثر یاددهی و یادگیری است که در بیشتر موارد با روش سخنرانی,سمینار, کنفرانس و سمپوزیوم یکسان بکار برده می شود. برای درک بهتر روش کارگاهی ابتدا به مفاهیم ذکر شده می پردازیم و سپس روش کارگاهی را شرح می دهیم.
    روش سخنــــرانی
    قبلاً تشریح شده و در اینجا از شرح آن خودداری می نماییم.
    سمینـــــار
    عده ای صاحب نظر هستند, که دور هم جمع شده و تبادل نظر می کنند. (البته تعداد افراددر سمینار محدود باشد, حداکثر 100نفر که به گروههای کوچک 10الی 15نفری تقسیم می شود و تبادل نظر می کنند و در نهایت کل گروهها به تبادل نظر می پردازند )
    کنفــــــــرانس



    محققی به نظریه ای رسیده است, آن را برای دیگران مطرح می کند.
    سمپـــــــوزیــــــوم



    مانند سمینار است و تنها تفاوت آن با سمینار در این است که افرادی که در سمپوزیوم شرکت می کنند تخصصی تر سطح آگاهی آنها از دیگران برتر است ( در سطح بالاتری از سمینار قرار دارد.)
    روش تدریس کارگاهـــــی
    مــــــــرحله ارایه درس کــــــوتاه
    این مرحله مبانی نظری مورد بحث توسط مدرس کارگاه تبیین و تحلیل می شود.
    مــــرحله فعالیت و کار
    دانش آموزان, دانشجویان و یا کارورزان و مربیان شرکت کننده در کارگاه به گروههای کوچک 2 الی 3 نفره یا انفرادی تقسیم و بر روی موضوعات تعیین شده فعالیت می نمایند.
    مـــرحله مشارکت
    در این مرحله مجدداً دانش آموزان شرکت کننده در کارگاه که به گروههای 2 الی 3 نفره یا انفرادی تقسیم شده بودند, دور هم جمع می شوند, که به بحث و بررسی جمع بندی موضوعات تعیین شده می پردازد. ( حداکثر زمان این مرحله از کل زمان کارگاه است). بدیهی است که در اجرای کلاس کارگاه آموزش باید از روش مهارت آموزی (ابتدا و انتهای فعالیت کاملاً مشخص شده است) سود جست. کاربست روش تدریس کارگاهی می تواند نتایج آموزش را تضمین کند. البته با رعایت نکات زیر:

    مرحله درسی کوتاه و فشرده:



    ?) معلم ابتدا اهداف و انتظاراتی که از کارورزان و دانش آموزان دارد, دقیقاً بیان و تحلیل می نماید و از طریق آزمون تشخیصی, رفتار ورودی آنها را می سنجد.
    ?) معلم مبانی نظری هر محور کلی را در سالن عمومی تبیین و تحلیل نموده و به رفع اشکالات کارورزان یا دانش آموزان در ابعاد نظری می پردازد . البته بهتر است قبل از تشکیل کارگاه مبانی نظری را ( به منظور تسلط دانش آموزان ) برای آنها ارسال کند.
    ?) سپس معلم ( مدرس) دانش آموزان را به گروههای کوچک کاری تقسیم نموده و یک نفر به عنوان مسئول و گزارشگر و یک نفر به عنوان منشی انتخاب که جلسات کارگاهی را اداره و نکات کلیدی را یادداشت نمایند.
    ?) زمان بهینه برای این مرحله حداکثر معادل کل زمان کارگاه آموزشی است.
    مرحله فعالیت گروهی و انجام وظایف انفرادی:
    ?) در این مرحله کار مسئول گروه کاری , همانا استخراج مفاهیم کلیدی بر اساس مباحثات همه کارورزان است, سپس منشی گروه کاری کلیه نکات کلیدی را (که در مورد توافق اکثریت گروه است) نوشته و طبقه بندی می نماید. شایسته است که منشی جلسه کلیه نکات مطروحه را بر روی تابلو نوشته تا کلیه دانش آموزان آنها را مشاهده و سرانجام پس از نهایی شدن روی کاغذ منعکس نماید.
    ?) زمان بهینه برای این مرحله حداکثر معادل کل زمان کارگاه آموزشی است.
    ?) محل تشکیل گروههای کاری باید جدا از یکدیگر باشد.
    مرحله مشارکت و جمع بندی:
    1) کلیه دانش آموزان در سالن عمومی جمع شده و سپس مسئولین گروههای کاری به ترتیب گزارشی از نتایج مباحثات بر روی موضوعات مطروحه را ارائه و سپس نکات کلیدی مشخص و توصیه های کاربردی به عمل می آورند.
    2) زمان بهینه برای این مرحله همان حداکثر معادل کل زمان کارگاه آموزشی است. در پایان یعنی مرحله ارزشیابی و بازخورد کارگاه, مدرس به اجرای آزمون پس خروجی پرداخته و آن را با آزمون پیش ورودی مقایسه می نماید و نگرش دانش آموزان را نسبت به کارگاه ( البته بدون ذکر نام ) دریافت می کند.



    الگـــــوی دریافت مفهـــــوم



    این الگو برای یاد دادن نحوه طبقه بندی کردن, نحوه فکر کردن و چگونگی دریافت مفهوم به دانش آموزان اهمیت دارد. در این الگو معلم به عنوان حامی و هدایت گر فرضیه های دانش آموزان است به نحوی که از قبل مفاهیم را انتخاب و در نمونه های مثبت و منفی سازمان می دهد و فراگیران را جهت نیل به این مفهوم هدایت می کند. این الگو دانش آموزان قادر به مفهوم سازی پیشرفته, مفاهیم خاص, استدلال استقرایی, تسلط و آگاهی به چشم اندازها, دورنماها, تحمل ابهام و حساسیت به استدلال منطقی در ارتباطات می نماید. مراحل الگوی تدریس دریافت مفهوم به شرح زیر است:
    • عـــرضه مطالب و شناسایی مفهــــوم
    • آزمـــون دستیابــی به مفهـــــوم
    • تحلیل راهبــردهای تفکــر
    الگــــوی تفکـــــر استقرایــــی
    این الگو باعث بهبود ظرفیت تفکر, گردآوری, سازماندهی و کنترل اطلاعات و نام گذاری مفاهیم میشود. به بیان دیگر این الگو باعث گردآوری اطلاعات سازماندهی و کنترل مطالب میشود. در این الگو معلم آغازگر فعالیت است, زیرا فعالیتها از قبل به وسیله معلم تعیین می شوند, اما جو همکاری و دوستانه بین معلم و شاگردان وجود دارد. تماس یکایک دانش آموزان برای دسترسی به اطلاعات فراهم نماید. این الگو منجر به افزایش آگاهی فردی و رشد خود کنترلی دانش آموزان می گردد و در همه سطوح تحصیلی کاربرد دارد.


    مــــراحل تدریس الگوی تفکر استقرایــــی عبارتند از:
    • تکوین مفهـــوم
    • تفسیــــر مطالــــب
    • کاربــــرد اصــــول یا عقاید
    الگـــوی آمــــوزش کاوشگــــری
    این الگو باعث تقویت استدلال فراگیران, شناخت مفاهیم, فرضیه ها و آزمون آنها در دانش آموزان می شود. در این الگو جو همکاری بین معلم و شاگردان وجود دارد, ولی سیستم اجتماعی بیشتر توسط معلم به ترغیب فراگیران جهت آغاز کاوشگری می پردازد و شیوه ها ی کاوشگری را به آنها یاد می دهد, این الگو منجر به یادگیری و تقویت مهارتهای جریان علمی, کاوشگری خلاق, تقویت روح خلاقیت, استقلال در یاد گیری, تحمل ابهام و موقتی بودن دانش در دانش آموزان می شود.
    مـــراحل تدریس الگــو عبارت است از :
    • مواجه نمودن فراگیران با مسئله
    • گردآوری داده ها در خصوص مسئله و اثبات آن
    • طبقــــه بندی داده ها (اطلاعـــات)
    • تجـــــزیه و تحلیـــل داده ها
    • تحلیل جـریان کاوش
    الگـــوی پیش سازمـــان دهنـــده



    این الگو باعث یادگیری با معنا در دانش آموزان می شود و در آن معلم, ساخت ذهنی را در دست دارد و همواره مطالب قبلی تمیز دهنده را در دست دارد و همواره مطالب یادگیری را به سازمان دهندگان ارتباط می دهد و به شاگردان کمک می کند تا مطالب جدید را از مطالب قبلی تمیز دهند این الگو منجر به تقویت مفاهیم, درون سازی معنی دار اطلاعات و افکار, عادت به تفکر منظم و منطقی و تقویت روحیه کاوشگری در دانش آموزان می شود, و برای کلیه سطوح تحصیلی مناسب است. مـــراحل پیش سازمان دهنده:
    ?- از طریق روشن کردن منظور درس به وسیله مثال و تکرار.
    ?- ارائه مطالب , یا وظیفه مورد نظر برای دانش آموزان با یک نظم منطقی.
    ?- تحکیم سازمان شناخت از طریق یادگیری فعال و توافق مجدد و یک نظم منطقی.
    ?- تحکیم سازمان شناخت از طریق یادگیری فعال و توافق مجدد و یکپارچه.



    الگوی یادسپاری



    این الگو باعث تاکید بر پردازش اطلاعات, افزایش یادسپاری و درونی کردن اطلاعات در دانش آموزان می شود. معلم و شاگردان بصورت یک گروه برای دادن مطالب جدیدجهت یادسپاری تلاش می کنند.این الگو نیاز به عکس, وسایل مجسم , فیلم و سایر مطالب دیداری و شنیداری دارد. معلم شاگردان را در تعیین موضوعها, جهتها و تصویرهای کلیدی یاری می کند.این الگو دانش آموزان را در تسلط بر حقایق و افکار سیستمی برای یادسپاری تقویت قدرت ذهنی و افزایش یادسپاری کمک و در تمام مراحل و سنین کاربرد دارد. مراحل تدریس این الگو عبارت است از:
    ?- توجه به مطالبی که باید یادسپاری شوند. از طریق خط کشیدن زیر آنها و ...
    ?- ایجاد ارتباط از طریق فنون کلمه کلیدی و کلمه جایگــــزین
    ?- بسط تصاویــــــر
    ?- تمــــرین و یاد آوری به منظور آموخته شدن کامل
    الگوی رشد عقلی
    این الگو باعث سازگاری و متناسب نمودن آموزش با مراحل رشد فراگیران میشود. در این الگو کاوشگری در جوی اجتماعی و عقلی آزاد همراه است. معلم باید جو تسهیل کننده ای ایجاد تا شاگرد احساس خود را آزادانه بیان کند. این الگو منجر به تقویت جنبه های انتخابی رشد شناختی و جنبه های عاطفی و اجتماعی در دانش آموزان می شود.مـراحل تدریس الگو عبارتند از:
    ?- به وجود آوردن موقعیتی که مطابق رشد دانش آموز باشد.
    ?- کاوشگری از طریق دریافت پاسخهای دانش آموزان.
    ?- انتقال از طریق بررسی استدلال دانش آموزان.
    الگوی کاوشگری علمی
    این الگو باعث آموزش علمی به سبکهای مشخص و آموزش مفاهیم بنیادی در دانش آموزان می گردد . رسالت معلم در این الگو پرورش کاوشگری , ایجاد جوی توام با همکاری و داشتن انعطاف است. این الگو منجر به دانش علمی تعهد به کاوشگری علمی, ژرف اندیشی و روح مهارت همکاری در دانش آموزان می شود. مـراحل این الگو عبارتند از:
    ?- فراهم آوردن زمینه جستجو برای دانش آموزان .
    ?- تعیین مسئله از سوی دانش آموزان .
    ?- مشخص کردن مسئله در هر جستجو توسط دانش آموزان .
    ?- دانش آموزان حدس در خصوص راههای توضیح مشکل می پردازند.



    الـگــــوی تدریس غیـــــر مستقیم



    این الگو باعث مشارکت فراگیران در یادگیری شده و به آنها یاد می دهد که چگونه خود را به فراگیری مطالب پرداخته و مسائل را حل نمایند. معلم نقش هادی, راهنما و تسهیل کننده را دارد و دانش آموز آغاز کننده به نحوی که معلم به دانش آموزان کمک می کند تا مسائل را تعریف و برای حل موفقیت آمیز آنها اقدام نمایند. همچنین معلم بایستی مکانی آرام توام با جو مثبت و اطلاعات مورد نیاز برای دانش آموزان فراهم نماید. این الگو دانش آموزان را قادر به افزایش آگاهی فردی, رشد خود, هدفهای اجتماعی و تحصیلی متنوع می نماید. مراحل تدریس این الگو عبارتند از:
    ?- تعریف موقعیت توسط فراگیر به نحوی که معلم ابراز احساسات را ترغیب می کند.
    ?- کشف مشکل بوسیله دانش آموزان .
    ?- رشد بینش توسط بحث دانش آموزان در باره مسئله و حمایت معلم از آنها.
    ?- برنامه ریزی و تصمیم گیری توسط دانش آموزان .
    ?- یکپارچگی از طریق توسعه بینش دانش آموزان در خصوص مسئله و حمایت معلم از آنها.
    الگـــوی بدایع پــــردازی ( افـــزایش تفکــــر خلاق )
    هدف این الگو افزایش تفکر خلاق و مشکل گشایی در مواقع خاص, بر هم زدن سنتهای متداول و گسترش افقهای فردی و اجتماعی در دانش آموزان است. معلم سوالاتی از دانش آموزان می نماید, ولی پاسخ دانش آموزان کاملاً باز است و معلم بایستی کمک کند تا شاگردان تفکر خود را بسط دهند این الگو باعث رشد خلاقیت و نوع آوری, همبستگی گروه و بر هم زدن سنتها در نزد انظار می شود.
    مراحل تدریس الگو عبارتنداز:
    ?- توصیف وضعیت جدید به کمک معلم
    ?- قیاس مستقیم به نحوی که معلم قیاس مستقیم ( مقایسه ساده از دو موجود یا دو مفهوم) را پیشنهاد و از شاگردان می خواهد آنها را توصیف کنند.
    ?- قیاس شخصی به نحوی که معلم شاگردان را به قیاس مستقیم ( شدن) ترغیب میکند.
    ?- مقایسه قیاسهـــا از طــــــریق شاگردان
    ?- تــوضیح تفاوتها به کمک شاگــردان
    ?- اکتشاف به کمک شاگــردان
    ?- قیاس زایی، شاگردان مجدد به بیان شباهتها و تفاوتهای قیاس می پردازند.
    الگــــوی آگاهی یابی



    اهداف این الگو کمک به دانش آموزان برای توسعه آگاهی از توانایی های خویشتن در تفکر و احساسات گروهی, مناسب انسانی و ایجاد تصور ذهنی از خود است. معلم باید در این الگو انعطاف پذیر باشد. این الگو منجر به افزایش آگاهی، خود یک پارچگی روابط میان فردی می شود. مــــراحل این الگو عبارتند از :
    ?- مشخص کردن تکلیف برای شاگردان از طریق ایجاد محیط امن برای آنها
    ?- بحث و تحلیل در خصوص گام اول
    الگـــــوی دیــــدار در کــــلاس درس



    این الگو برای کمک به فراگیران در پذیرش مسئولیت رفتار و شرایط اجتماعی است معلم بایستی دارای شخصیتی صمیمی و ماهر در فنون بحث میان فردی باشد و بیشتر اقدامات کنترل, ولی با دانش آموزان سهیم است. این الگو باعث استقلال و خود محبت دهی و آزاد اندیشی می شود. مــــراحل الگو عبارتند از:
    ?- استقرار فضایی از پذیرش مشارکت ( تشویق دانش آموزان برای مشارکت و سخن گفتن)
    ?- طرح مسئله برای بحث بوسیله دانش آموزان یا معلم و بررسی پیامدهای آن
    ?- بررسی قضاوت ارزشی توسط فراگیران در خصوص مسئله
    ?- تعیین اقدام دیگر جایگزین از طریق توافق دانش آموزان که کدام مسئله را پیگیری نمایند.
    ?- التزام علمی دانش آموزان در برابر جمع
    ?- پیگیری رفتاری از طریق سنجش رفتارهای جدید ایجاد شده در دانش آموزان .
    الگــــوی پــــژوهش گـــروهی ( تفحص گــــروهی )



    این الگو برای کمک به دانش آموزان در تقویت مردم سالاری, تشریک مساعی و آموزش آنها از طریق همکاری کاوشگرانه در فهم و مسائل اجتماعی و تحصیلی است در این الگو معلم مانند یک مشاور عمل می کند و بایستی بتواند به درخواستهای دانش آموزان پاسخ دهد و به کمک آنها نیازمندیهای آموزش را فراهم آورد. این الگو نیازمند یک جو مثبت برای استدلال و مذاکره می باشد و در همه سنین و سطوح تحصیلی و انجام کارهای گروهی کاربرد مناسبی دارد. این الگو در نهایت منجر به کاوشگری منظم , کنترل و پویش موثر گروهی, تقسیم کار, مردم سالاری, تعهد و تمایل نسبت به کاوشگری و هم کوششی در دانش آموزان می شود.

    الگــــوی آمــــوزش آزمایشگاهــــی
    این الگو باعث افزایش فهم اجتماعی , مهارت , توانایی یادگیری و تقویت کار گروهی در دانش آموزان می شود. معلم در این الگو نقش مشاور را ایفا نموده و دانش آموزان را حمایت می نماید. در نهایت منجر به تقویت یادگیری و آموزش در بستر پژوهش در آنها می شود. این الگو برای کلیه دروس به ویژه علوم دقیقه و در تمام دوره های تحصیلی و سنین مختلف کاربرد دارد.
    الگـــوی کاوشگـــــری علـــوم اجتماعـــــی
    این الگو باعث درک مسائل اجتماعی, از قبیل مردم شناسی, جامعه شناسی, فرهنگ شناسی, مهارت عقلی, آموختن اطلاعات, تشکیل مفاهیم و استفاده مناسب از مفاهیم در دانش آموزان می شود. در این الگو معلم موقعیت کاوشگری را ایجاد و از دانش آموزان می خواهد تا به بررسی و نتیجه گیری در مورد آن بپردازند. این الگو در تمام سنین و دوره های تحصیلی به ویژه در درس علوم اجتماعی کاربرد دارد. و در نهایت باعث تقویت فهم و درک دانش آموزان در خصوص مسائل اجتماعی می شود.
    الگـــوی یادگیـــــــری در حد تسلط آمـــــــوزش مستقیـــم
    (نظــــریه اجتماعــــی یادگیــــری )
    هدف این الگو ایجاد و تقویت مهارتهای اساسی, مطالب آموختنی از ساده به مشکل و دادن مطالب درسی به صورت انفرادی به دانش آموزان و استفاده از تکنولوژی دیداری و شنیداری و دانش آموزان است. در این الگو معلم حامی دانش آموزان است و به آنها کمک می کند تا مستقل یاد بگیرند. این الگو در نهایت دانش آموزان را قادر به تسلط بر محتوای علمی, تقویت انگیزه درس خواندن, توانایی کنترل خود و تقویت عزت نفس می نماید. این الگو در همه دوره های آموزشی و سنین مختلف کاربرد دارد.
    الگـــوی آمــــوزش برای رشد مفهــــوم و مهـــارت
    این الگو معمولاً به دو صورت زیر است:
    ?- الگوی نظریه و عمل:
    مانند یک مهارت ریاضی که در آن مهارت با نشان دادن ممارست, باز خورد و نظارت در هم می آمیزد تا دانش آموز بر آن مهارت تسلط یابد.
    ?- شبیه سازی که از توصیف موقعیت های زندگی ایجاد می شود.
    مثال :معلم در درس جغرافیا, کره زمین است و یا از مولاژ استفاده می کند و اندامها و دستگاه های مختلف بدن انسان را نشان می دهد. در این الگو معلم نقش هادی و راهنما را دارد و بایستی یادگیری با تشکیل شرکت سهامی فکر بین دانش آموزان و معلم انجام گیرد این الگو در همه سنین و سطوح تحصیلی کاربرد دارد و در نهایت باعث افزایش مفاهیم و مهارتهای آگاهی درباره سیستمهای اجتماعی, همدردی, آگاهی از تنش تغییر و احساس اثر بخشی در دانش آموزان می شود.»(محمدی ، ص49 ، 1383 )
    منابع:
    1 ـ سنگری،محمد رضاو...، 1383 ،طراحی آموزشی فارسی اول دبستان (بخوانیم و بنویسیم)،تهران ، انتشارات مدرسه .
    2 ـ شعبانی ،حسن ، 1385، مهارتهای آموزشی روشها و فنون تدریس ، تهران ، سمت .
    3 ـ صفوی ،امان الله ، 1370 ، کلیات روشها و فنون تدریس ، تهران ، نشر معاصر .
    4 ـ میرزا محمدی ، محمد حسن ، 1383 ، کتاب ارشد ، تهران ، پوران پژوهش
    http://www.m-abtahy.com/ravesh2.htm

    ادغام روش ها، بهترین الگوی آموزش



    بسیاری از معلمان در تلاشند تا فرآیند آموزش را از حالت منفعل بیرون بیاورند و دانش آموزان را ترغیب کنند تا به صورت فعالانه در یادگیری مطالب درسی مشارکت داشته باشند.یکی از الگوهای آموزش «دانش آموز محور»، الگوی تجربه و گفت وگو است. در این الگو تمامی فعالیت های آموزشی برپایه تجربه و گفت وگو بنیان نهاده شده است. تجربه به دو بخش عملی و مشاهده تقسیم می شود و گفت وگو نیز شامل دو بخش گفت وگوی درونی و گفت وگو با سایر دانش آموزان است.
    ? گفت وگوی درونی
    در این روش از دانش آموزان خواسته می شود تا درباره موضوع درسی به خوبی فکر کنند و سپس ایده ها و نظرات و عقاید خود را درباره آن به روی کاغذ بیاورند یا به نحو دیگری ثبت کنند. استفاده از این روش موجب می شود تا دانش آموز از موضع یک شنونده مطلق بیرون بیاید و فعالانه فکر کند.
    ? گفت وگو با دیگر دانش آموزان
    در شیوه های آموزش سنتی نیز از این روش به صورت کنفرانس دادن دانش آموزان یا در کلاس کتابی را با صدای بلند خواندن استفاده می شود. هر چند این موارد می تواند در کلاس تنوعی ایجاد کند، ولی چندان کارآمد نیست.
    ? مشاهده
    در این روش دانش آموزان موضوع درس را به صورت دیداری یا شنیداری فرا می گیرند.
    استفاده از آزمایشگاه ، دیدن فیلم ، گوش دادن به نوار یا CDهای صوتی، رفتن به اردوهای علمی و بازدید از موزه های مختلف در این دسته قرار می گیرند.
    ? تجربه عملی
    در این روش دانش آموز خود وارد عمل می شود و دست به انجام فعالیت های مختلف می زند.
    انجام دادن آزمایش های مختلف ، انجام دادن کارهای هنری ، نمایش دادن و بازی های نقش آفرینی در این دسته قرار می گیرند.
    ? استفاده از الگوی تجربه و گفت وگو
    چگونه یک معلم می تواند از این مدل چهارگانه برای مؤثرتر کردن آموزش دانش آموزان استفاده کند راهکارهای زیر می توانند در این باره بسیار مؤثر باشند.
    ? توسعه روش های تدریس
    برای آموزش دادن می توان از روش های متنوع و زیادی استفاده کرد. اگر بتوانید دانش آموزان را به مشارکت در یادگیری ترغیب کنید، خودتان هم از تدریس بیشتر لذت خواهید برد. استفاده از بحث های گروهی دانش آموزان را فعال و مشتاق می کند و کلاس را از حالت کسالت بار بیرون می آورد.
    سعی کنید دانش آموزان را به سوی تحقیق و پژوهش و حتی گفت وگو با افراد متخصص درباره موضوع درسی سوق دهید. در کلاس از محصولات سمعی و بصری به خوبی استفاده کنید. فیلم ها، عکس ها و پوسترها می توانند به خوبی ذهن دانش آموزان را درگیر موضوع درس کنند.البته استفاده از چهار مدل ارائه شده در این الگو به موازات یکدیگر می تواند نتایج بسیار خوبی در برداشته باشد.
    ? یادگیری استدلالی
    در استفاده از الگوی تجربه و گفت وگو، هدف ایجاد تعامل و تعادل بین این دو است. در حقیقت تجربه و گفت وگو از یکدیگر جدا نیستند و پیشرفت در هر یک از آنها موجب توسعه دیگری می شود. تجربه موجب می شود تا دانش آموزان از زوایای مختلف موضوع درسی را بررسی کنند و افکار و عقاید خود در آن زمینه را به سطح بالاتری ارتقا دهند که بازتاب آن در گفت وگو دیده می شود. گفت وگو نیز موجب درک بهتر تجربه دستیابی به معانی و مفاهیم وسیع تری از مشاهدات و آزمایش ها می شود.
    غزاله مرعشی

    یادداشت : روزنامه ایران

    ****************************


    روش تدریس


    بسیاری از معلمان در تلاشند تا فرآیند آموزش را از حالت منفعل بیرون بیاورند و دانش آموزان را ترغیب کنند تا به صورت فعالانه در یادگیری مطالب درسی مشارکت داشته باشند.یکی از الگوهای آموزش «دانش آموز محور»، الگوی تجربه و گفت وگو است. در این الگو تمامی فعالیت های آموزشی برپایه تجربه و گفت وگو بنیان نهاده شده است. تجربه به دو بخش عملی و مشاهده تقسیم می شود و گفت وگو نیز شامل دو بخش گفت وگوی درونی و گفت وگو با سایر دانش آموزان است.

    ? گفت وگوی درونی

    در این روش از دانش آموزان خواسته می شود تا درباره موضوع درسی به خوبی فکر کنند و سپس ایده ها و نظرات و عقاید خود را درباره آن به روی کاغذ بیاورند یا به نحو دیگری ثبت کنند. استفاده از این روش موجب می شود تا دانش آموز از موضع یک شنونده مطلق بیرون بیاید و فعالانه فکر کند.
    ? گفت وگو با دیگر دانش آموزان
    در شیوه های آموزش سنتی نیز از این روش به صورت کنفرانس دادن دانش آموزان یا در کلاس کتابی را با صدای بلند خواندن استفاده می شود. هر چند این موارد می تواند در کلاس تنوعی ایجاد کند، ولی چندان کارآمد نیست.

    ? مشاهده

    در این روش دانش آموزان موضوع درس را به صورت دیداری یا شنیداری فرا می گیرند.
    استفاده از آزمایشگاه ، دیدن فیلم ، گوش دادن به نوار یا CDهای صوتی، رفتن به اردوهای علمی و بازدید از موزه های مختلف در این دسته قرار می گیرند.

    ? تجربه عملی

    در این روش دانش آموز خود وارد عمل می شود و دست به انجام فعالیت های مختلف می زند.
    انجام دادن آزمایش های مختلف ، انجام دادن کارهای هنری ، نمایش دادن و بازی های نقش آفرینی در این دسته قرار می گیرند.
    ? استفاده از الگوی تجربه و گفت وگو
    چگونه یک معلم می تواند از این مدل چهارگانه برای مؤثرتر کردن آموزش دانش آموزان استفاده کند راهکارهای زیر می توانند در این باره بسیار مؤثر باشند.

    ? توسعه روش های تدریس

    برای آموزش دادن می توان از روش های متنوع و زیادی استفاده کرد. اگر بتوانید دانش آموزان را به مشارکت در یادگیری ترغیب کنید، خودتان هم از تدریس بیشتر لذت خواهید برد. استفاده از بحث های گروهی دانش آموزان را فعال و مشتاق می کند و کلاس را از حالت کسالت بار بیرون می آورد.
    سعی کنید دانش آموزان را به سوی تحقیق و پژوهش و حتی گفت وگو با افراد متخصص درباره موضوع درسی سوق دهید. در کلاس از محصولات سمعی و بصری به خوبی استفاده کنید. فیلم ها، عکس ها و پوسترها می توانند به خوبی ذهن دانش آموزان را درگیر موضوع درس کنند.البته استفاده از چهار مدل ارائه شده در این الگو به موازات یکدیگر می تواند نتایج بسیار خوبی در برداشته باشد.

    ? یادگیری استدلالی

    در استفاده از الگوی تجربه و گفت وگو، هدف ایجاد تعامل و تعادل بین این دو است. در حقیقت تجربه و گفت وگو از یکدیگر جدا نیستند و پیشرفت در هر یک از آنها موجب توسعه دیگری می شود. تجربه موجب می شود تا دانش آموزان از زوایای مختلف موضوع درسی را بررسی کنند و افکار و عقاید خود در آن زمینه را به سطح بالاتری ارتقا دهند که بازتاب آن در گفت وگو دیده می شود. گفت وگو نیز موجب درک بهتر تجربه دستیابی به معانی و مفاهیم وسیع تری از مشاهدات و آزمایش ها می شود.

    منبعغزاله مرعشی
    http://isedor.persianblog.ir/



    استفاده از فلش کارت در کلاس

     

    استفاده از فلش کارت جهت تثبیت لغات در ذهن دانش اموز


    معمولا"همکاران گرامی از فلش کارت به عنوان ابزاری جهت مشخص کردن معنی لغات بدون ترجمه فارسی استفاده میکنند.البته من نیز مستثنی نبوده وبرای اینکه از


    ترجمه فارسی بکار نبرم از فلش کارت استفاده می کردم. تا اینکه متوجه جنبه های دیگر استفاده از فلش کارت شدم. از همکاران محترم تقاضا دارم با دقت تمام مطالب زیر


    را مطالعه بفرمایند


    تا ببینند فلش کارت چگونه می تواند جو کلاس راهمزمان بایادگیری: شاد ولذت بخش کند.


     










    Using flash-cards in the English classroom


     


    Most teachers use flash-cards in their English lessons when they have to introduce new vocabulary. Using flash-cards our students will be able to understand the new vocabulary without any kind of translation. Anyway, we have to take into account that there are lexical fields that cannot be illustrated through flash cards (abstract words such as feelings, for example).


    In this article, I"m going to suggest some activities with flash-cards that can be applied to any kind of vocabulary and almost any age and level.


    To start with, we will always choose comprehension activities. This means that the students are not required to say the new words, just to understand them. 


    After this stage, it is good to introduce activities which require repetitive production.


    Then they will be ready to develop tasks in which they have to speak without models.


    Finally we will have to introduce interaction activities, which involve contextualized use of the language.


     


     


    COMPREHENSION:


    - Saying hello (only in infant education): Very young children enjoy saying hello to the animals, the people and even the s. We can put the flash cards in different places of the classroom and greet them alternatively. 


    When the students have mastered the main vocabulary, we can make errors like saying "Hello kangaroo, how are you?" when we are speaking to the monkey. Children will be delighted to say "Nooo! that is the monkey!!
     


    - The chain:  We put all the flash-cards in different places. We choose one student and we say one word, for example "donkey". The student has to find the corresponding flash-card. It doesn"t matter if they don"t know the vocabulary yet. They can try luck. If one student fails, we choose another one, and so on until someone finds the donkey. Then we say another word, for example "monkey", and we go on until the student fails. Then we choose another student and we start the chain again "donkey, monkey,...".  The idea of the chain is that when one student finds out the meaning of a word, the others will try to remember it. You will see that in twenty minutes all your students will have mastered all the vocabulary.
     


    - Point to:  The teacher says "point to the donkey, point to the kangaroo, ..." and the students have to perform the actions. When you see that the students are getting tired of this boring activity, you can transform it into a memory game: say "point to... the monkey, the elephant, the snake and the hippo"  and they have to make it in the right order. If you speak very quickly they will find it funny.
     


    - Where is it?: We turn all the cards upside down (on the floor or on a table). Then we choose one student and we ask "where is the donkey?" and the students uncovers one card. If s/he gets right, we ask again "where is the elephant?", and so on until s/he fails. Then we turn all the cards upside down, we choose another student and we start the chain again (" Where is the donkey?, where is the elephant?, where is the kangaroo?...").
     


    - be quick!  We put all the flash-cards in different places of the classroom. (Another good idea is to ask some students to hold them up). Then we ask two students to stand up. Then we say one word, for example "giraffe" and both students will try to take it in first place. We go on with the other words. At the end, the student that has taken more flash-cards is the winner.


     


     


    REPETITION:


    For this stage I suggest to introduce songs or chants with a chorus repetition. Anyway here I propose an activity with flash cards that promotes echoic repetition of new vocabulary:
     


    - The parrots: we choose onw student. S/he will have to get out of the classroom. Then we hide one of the flash cards (for example, the monkey) in any place. Then the student gets in and the game starts: s/he will try to find the monkey and the other students will help saying monkey, monkey, monkey, monkey,... (continuously).


    The key is that the students will say monkey, monkey, monkey ... in a low voice when the player is far from the monkey, and in a high voice when s/he is close to it.

    - Whispers: Divide the students in two groups. Put all your flash-cards on the blackboard. Then ask the students to stay in two rows (one row for each group). Then whisper a word to the two first students at the same time. Each student has to whisper the word to the following one in their rows. When the last students hear the word, they have to run and take it from the blackboard. The group that takes the card first gets one point.


     


     


    PRODUCTION:
     


    - Mad pointer: We put all the flash-cards on the blackboard. Then point to a serie of four or five cards very quickly. The students have to pay attention and try to memorize the flash-cards and the right order. We ask them one by one to see if they are able to say the four words in the right order.
     


    - Memory game: We put all the flash-cards in a lot. Then we show them one by one and students have to memorize the order.
     


    - Upside down: We put all the cards upside down. Then we point to one of the cards and we ask one student "What is this?" and s/he will try to guess. If s/he gets right we point to another card and so on. When s/he fails we turn upside down the cards and we start the serie again with another student.
     


    - Just a little bit: We take one card and we hide it behind a book, a folder or something like that. Then we show just a little bit and students try to find out what it is.
     


    - Just a glimpse: We take one card and we show it very quickly, so that students find it difficult to see it clearly. Then we ask what it was.
     


    - Pass the ball: We give one card to each player.  One of them will start the game. She says: "I am the monkey and I pass the ball to the snake". Then, the student with the snake has to react quickly and pass the ball to another player ("I am the snake and I pass the ball to the rabbit"). If any student doesn"t react quickly s/he will be eliminated.
     


    - The missing card: Put all the cards on the wall or the carpet. Tell the students to look at them for 30 seconds. Then ask them  to close their eyes and remove one card very quickly. They have to find out what is the missing card. (memory game) The student who gives the right answer will be chosen to remove the next card (takes the place of the teacher).  
     


    - Charades: One student takes one card and acts out the illustration. The other students have to guess what it is.
     


    - On my back: Put one card on each student"s back. They have to go around looking at the other students" cards, so that they have to guess what is their own card.

    - Odd one out. Put some flash-cards on the blackboard. All the cards will be related to the same topic but one. For example: trousers, jacket, cow, shoes, shirt, jumper. Ask the students to find the odd one out (saying the word).


     


     


    INTERACTION:


    Interaction activities require contextualized language. For this reason, I cannot suggest any general activity that could be applied to different lexical fields.


    For example, if we are learning vocabulary related to the animals, we could play the role of hunters in the jungle: Ssshh! I"ve seen a lion there... - No, it is a tiger! ...


    یک تجربه آموزشی در درس علوم تجربی در مقطع راهنمایی

     

    به نام خدا

     

    یک تجربه آموزشی در درس علوم تجربی در مقطع راهنمایی

    از آنجا که یاد گیری مطالب کتاب علوم از مهارت های درک و فهم، تجزیه و تحلیل و کاربردی است و این مطلب برای بعضی از دانش آموزان جالب و برای بعضی سخت و خشک و کسل کننده است لذا سعی کردم برای این دسته از دانش آموزان که به درس علوم نیز بی علاقه هستند چاره ای بیندیشم. با این تصمیم در درس علوم پایه به دانش آموزان پیشنهاد دادم که هر کسی که در زمینه ی استان نویسی، شعر و نقاشی توانایی دارد می تواند در درس علوم از آن بهره کرفته و امتیاز بگیرد چند هفته بعد نتیجه ی خوبی گرفتم در آن زمان موضوع درس انواع دستگاه های بدن ، کار و اجزای آن بود یکی از دانش آموزان داستانی ریبا در مورد دتگاه های مختلف بدن به نام کشور زیبای بدن نوشته بود . به قدری جالب دستگاه های مختلف بدن (تنفس- گوارش- دفع ادرار) را در داستان گنجانده بود که دقیقا عملکرد این دستگاههای بدن را مسخص می کرد. دانش آموزان از شنسدن داستان به وجد آمددند و تقریبا اکثر دانش آموزان کلاس کار این دستگاه را خیلی خوب یاد گرفتند. با این کار امر تدریس برای من آسان شد سال بعد از این داستان برای کلاس های دیگر استفاده کردم و نتیجه ی خوبی گرفتم دو سال بعد نیز در مدرسه ی شاهد دانش آموزی که استعداد شعر سرایی داشت یکی از دروس علوم اول ( تغییر حالت مواد ) را به صورت نظم در آورد.

    قسمتی از داستان کشور زیبای بدن

    در سرزمینی بسیار زیبا پادشاهی حکومت می کرد او حاکمی عادل عاقل و با نفوذ بود او وزیران بسیاری داشت.

    نام ان حاکم مغز بود وی در قلعه ای به نام جمجمه زندگی می کرد همسر مغز بانو نخاع در همه ی امور او را یاری می کرد وی در قلعه ای به نام ستون مهره ها زندگی می کرد سرداران و سالاران زیادی هم در این سرزمین زندگی می کردند که چند تا از آنان را معرفی می کنم.

    کلیه ها: مسئولان شهرداری

    چشم ها : وزیر امور خارجه

    اعصاب و رگهای خونی: وزیر ارتباطات

    و ادامه ی داستان..............

    فرزانه نظری دبیر علوم تجربی مدرسه رانماهیی نرجس

    12فقره از بدترین کارهای معلم

     

    12 فقره از بدترین کارهایی که معلم می تواند در کلاس انجام دهد:   


    1- پرهیز از لبخند زدن و رفتار مهربانانه با شاگردان


    2-دوست شدن با شاگردان وقتی در کلاس هستید


    3-توقف درس ودرگیر کردن دانش آموزان به مسائل کم اهمیت


    4-تحقیر دانش آموزان و وادار آنان به کاری که شما از او می خواهید


    5-فریادزدن در کلاس


    6-برخورد متفاوت با شاگردان


    7-وضع قوانینی که اساسا ناعادلانه هستند


    8-سپردن کنترل خود به دست شاگردان


    9-غیبت و شکوه از همکاران و معلمان دیگر نزد دانش آموزان


    10- نمره دادن بدون استدلال منطقی


    11-رفتن به کلاس بدون طرح درس و برنامه قبلی


    12-استفاده از یک شیوه تکراری تدریس


    یازده مرحله برای تدریس موفق:

     

    یازده مرحله برای تدریس موفق:


    1- آن که عاشق باشی


    2-درتو لذت آموختن نشانگر باشدو ثابت نمایی


    3-چشم امید به اهداف بلند داشته باشی


    4-مسئول و منظم باشی


    5-بجویی تا بیابی، تقاضا کنی تا دریافت نمایی


    6- انصاف و آمادگی در امر تدریس داشته باشی


    7-عقل سلیم که لازمه تدریس است داشته باشی


    8-بی تعصب و انعطاف پذیر باشی


    9- با شک کار نکنی ومطمئن باشی که حق باتوست


     10-همت خود را بلند داری و توقعت از خود و دانش آموز را بالا ببری


     11- گستره ی دید خویش را وسعت ببخشی


    برنامه ریزی تحصیلی

     

    امور درسی یکی از مهمترین فعالیتهاست که اهمیت زیادی در سایر جنبههای زندگی دارد. بر این اساس انجام این فعالیت مهم به نحو احسن بطوری که نتایج خوب و عالی در بر داشته باشد اهمیت زیادی پیدا میکند. هیچ کاری بدون برنامه ریزی فعالیتی کامل نخواهد بود. بویژه مسائل درسی و تحصیلی بیشتری دارند، مدت زمان در آنها مهم است و ....


    فواید برنامه ریزی تحصیلی


    به روشن شدن اهداف کمک میکند.


    زمانی که فرد اقدام به تهیه یک برنامه تحصیلی برای خود میکند توجه بیشتری به اهداف برنامه مبذول میدارد. و این کمک میکند تا شناخت بیشتری از اهداف پیدا کند و آنها را دسته بندی میکند. اهداف طولانی مدت و کوتاه مدت را تشخیص دهد و هیچ یک را فدای دیگری نکند.


     از اتلاف وقت جلوگیری میکند.



    همچون سایر امور زندگی مسائل تحصیلی نیز از لحاظ تنظیم وقت و زمان دارای اهمیت هستند. برنامه ریزی به فرد کمک خواهد کرد، استفاده مفیدتری از مدت زمانی اختیار بکند و از اتلاف وقت خود جلوگیری نماید. مسأله وقت در برخی موارد تحصیلی همچون نزدیکی امتحانات و در حین برنامه ریزی برای کنکور اهمیت شایان توجهی دارد. از دست دادن وقت برابر خواهد بود با از دست دادن بسیاری از موفقیتها در آینده.


     از اتلاف انرژی جلوگیری میکند.


    استفاده از یک برنامه ریزی استاندارد و با اصول صحیح علمی به فرد کمک خواهد کرد انرژی و توان ذهنی خود را بیهوده به هدر ندهد. در این نوع برنامه ریزیهای استاندارد عمدتا روشهای مفیدی مورد استفاده قرار میگیرد که موجب خواهد شد، فرد بیشترین استفاده را از توان ذهنی خود بکند و از اتلاف آن جلوگیری کند. به یک مثال توجه کنید، در برنامه ریزی تحصیلی بر مبنای یافتههای روانشناسی اصل در نظر گرفته میشود، با این محتوا که بعد از مدتی (حدود ?? دقیقه) بعد از شروع مطالعه و یادگیری منحنی یادگیری بسیار پائین میآید، بطوری که فرد یادگیری خوبی بعد از این زمان نخواهد داشت، مگر اینکه یک استراحت کوتاهی داشته باشد. با در نظر گرفتن اصولی از این قبیل ، فرد برنامه ریزی تحصیلی خود را طوری انجام میدهد تا هر ?? دقیقه یکبار استراحت کوتاهی داشته باشد تا دوباره با تجدید قوای ذهنی شروع به یادگیری نماید.


    اصول صحیح برنامه ریزی تحصیلی


    ـ اهداف خود را روشن کنید.


    برای برنامه ریزی در کلیه امور باید اهداف دقیق و روشنی داشته باشید. این مسأله در برنامه ریزی تحصیلی حائز اهمیت فراوانتری است. برای خود روشن کنید اهداف بلند مدت شما کدامها هستند، اهداف کوتاه مدت کدامها هستند: مثلا:


    ـ هدف بلند مدت: قبولی در کنکور تجربی دانشگاه سراسری امسال


    ـ هدف کوتاه مدت: مطالعه فلان دروس در این ماه یا در این هفته


    اهداف خود را زمان بندی کنید.


    زمان دقیقی برای هر یک از اهداف کوتاه مدت تعیین کنید. مثلا تعیین کنید که مطالعه چه دروسی را در چه مدت زمانی به اتمام خواهید بود.


    مطالعه دروس را به صورت موازی انجام دهید.


    برخی افراد از شیوه مطالعه تک درسی استفاده میکنند. مثلا یک هفته برای یک درس. این شیوه موجب خستگی ذهنی و کاهش بازده یادگیری در آنها میشود. توصیه میگردد به جای روش تک درسی از شیوه موازی استفاده کنند. به این ترتیب که دو یا سه درس را برای مدت زمان معین انتخاب کنند و مطالعه کنند. به این ترتیب خواهند توانست از خستگی ذهنی جلوگیری کنند. هر چقدر تنوع در زمان بندی مطالعه این دروس بیشتر باشد به همان اندازه از خستگی ذهنی بیشتر جلوگیری خواهد شد. به برنامههای زیر با تنوعهای متفاوت توجه کنید.


    مطالعه درس فیزیک ، شیمی ، ادبیات در یک هفته شامل ? روز اول فیزیک ، ? روز دوم شیمی ، ? روز سوم ادبیات ، مطالعه درس فیزیک ، شیمی ، ادبیات در یک هفته شامل صبح ، فیزیک - ظهر ، شیمی - عصر ، ادبیات توجه کنید که برنامه ریزی دوم از لحاظ تنوع مناسبتر است، چون در یک روز ? درس مورد مطالعه قرار میگیرد، در حالیکه در روش اول هر ? روز یک درس و این احتمال بیشتری دارد که موجب خستگی ذهنی شود.


    تناسب میان دروس را رعایت کنید.


    در برنامه ریزی برای مطالعه دروس خود تناسب ، مسأله مهمی است. به عبارتی تنوع در انتخاب دروس نیز مهم است، انتخاب درسهای فیزیک ، شیمی ، ریاضی در یک مدت زمان مشترک کارآیی خوبی نخواهد داشت. شیوه مطالعه این دروس به یکدیگر نزدیک است و خستگی بیشتری به همراه خواهد داشت. همه آنها با انواع فرمولها سر و کار دارند و این تداخل مطالب را پیش خواهد آورد. بنابراین بهتر است از چنین ترکیبی استفاده کنید: شیمی ، ادبیات ، فیزیک ، یا اگر از شیوه دروسی استفاده میکنید که بهتر نیز هست شیمی و ادبیات - فیزیک و بینش - ریاضی و زیست شناسی.


     استراحت را در برنامه ریزی خود فراموش نکنید.


    در مطالعه تمام وقت خود مثلا زمانیکه برای کنکور یا برای امتحانات برنامه ریزی میکنید علاوه بر استراحتی که هر ?? دقیقه یکبار و به مدت یک ربع برای خود در نظر میگیرند، هر چند ساعت یکبار مدت زمان طولانیتری برای استراحت مثلا نیم ساعت تا ?? دقیقه در نظر بگیرید و استراحت طولانیتری برای پایان هر مقطع زمانی (مثلا یک هفته ، یک ماه) و شروع مقطع در نظر داشته باشید.


    به عنوان مثال دانش آموزی که برای یک هفته خود مطالعه درس شیمی و ادبیات را انتخاب کرده است، بطوری که هر روز صبح شیمی و هر بعد از ظهر به مطالعه ادبیات میپردازد. در فاصله هر ?? دقیقه مطالعه ، یک ربع استراحت میکند و هر ? چهل و پنج دقیقه یک استراحت ?? دقیقهای برای خود دارد. در پایان هفته که بعد از ظهر جمعه را در نظر گرفته است بطور کامل به استراحت می پردازد تا هفته بعد را برای مطالعه فیزیک و زیست شناسی در نظر گرفته است با انرژی بیشتری شروع کند.


     برنامه ریزی برای طول سال تحصیلی


    برنامه ریزی برای طول سال تحصیلی اندک تفاوتهایی با سایر برنامه ریزیهای تحصیلی مثلا آمادگی برای کنکور دارد. به این صورت که اهداف شما با اهداف مدرسه در هم میآمیزد و شما برای برنامه ریزی درسی خود تا حدی از برنامه ریزی مدرسه تبعیت میکنید. با اینحال شما در کنار اهداف برنامه ریزی شده مدارس که برای شما تعیین میکند در چه روزی به مطالعه کدام دروس بپردازید، اهداف خود را در راستای همان دروس تنظیم کنید و سایر اصول برنامه ریزی را نیز رعایت کنید

    خدا بهترین ریاضی دان

    گالیله می گوید: اصول ریاضیات الفبای زبانی است که، خداوند جهان را با آن نوشته است و بدون کمک آنها درک یک کلمه هم غیرممکن است و انسان بیهوده در راهروهای تاریک و پر پیچ و خم سرگردان است.


    ریاضی یعنی: تدبیر در آفرینش و بنا نهادن آن به وسیله اعداد و اعداد یعنی: شمارش تعداد اجزای طبیعت تا بینهایت و بینهایت یعنی: از اول تا آخر و از اول تا آخر یعنی: رسیدن به خدا، و رسیدن به خدا یعنی: عشق و در مجموع، ریاضی مقدمه ای برای رسیدن به خالق هستی



    به نظر من هم، خداوند یک ریاضی دان است، ریاضیدانی که برخلاف ما، هر مسئله ای را به آسانی می تواند حل کند و مانند ما انسانها نیاز ندارد از فرمولهای پیچیده استفاده کند، اصلا پایه گذار ریاضی، خدای خالق است و ریاضی واسطه ای است تا بتوانیم به قدرت خالق خود پی ببریم، و بدانیم این جهان بر پایه ارقام و اعداد ریاضی بنا شده است.


    ما موجودات را جفت جفت آفریدیم، که همین کلمه جفت یک مفهوم ریاضی را بیان می کند (زوج مرتب) پس بنیان گزار ریاضی خود خداونداست.


    کپلر ستاره شناس بزرگ می گوید


    «خداوند جهان را به زبان اعداد خلق کرده است»


    این به معنی آن است که هرچه که خداوند آفریده است به زبان ریاضی قابل توضیح و تفسیر است، مثل کره زمین که گرد است


    ریاضی یعنی: رسیدن به خدا (از طریق حل معادلاتی چون اصم، گویا، گنگ، رادیکالی، و...) یافتن علت و علل پیدایش جهان و اثبات آن، یافتن اینکه قلب تنها جایگاه اوست


    ریاضی یعنی: عشق به یک، به واحد، به احد، به خدای یکتا و رسیدن به او از طریق ریشه یابی و تعیین علامت و...


    یعنی: امر به مثبت بودن (قابل قبول)، یعنی: نهی از منفی بودن (غیرقابل قبول)


    ریاضی یعنی: رهایی ذهن از هوی و هوس این تن خاکی و به پرواز درآوردن ذهن در بیکران نعمات او، سخنان او، آیه های زندگی بخش او،... و در نهایت رسیدن به خود او


    ریاضی یعنی، صعودی بودن در تابع درجه دوم ریاضی یعنی: رمز عدد هفت به راستی این رمز چیست؟


    خداوند جهان را در هفت روز آفرید، آسمان هفت طبقه دارد، گناهان اصلی هفت تا است، جهنم هفت طبقه دارد، طواف دور کعبه هفت بار است، هفت عضو بدن هنگام نماز باید روی زمین قرار بگیرد. فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دید و حضرت یوسف گفت: هفت سال فراوانی هفت سال خشکسالی می شود


    وقتی با دقت بیشتری به جهان پیرامون بنگریم حقایقی برایمان آشکار می شود و حس غریبی به ما می گوید: در تمام پدیده های هستی، وجودی غیرقابل انکار از ریاضی وجود دارد.


    توازن اندام ها در تمامی موجودات چه میکروسکوپی و چه عظیم الجثه همه بر مبنای اصول ریاضی بنا شده اند. اگر ذره ای از این قرینه های محاسباتی و ریاضی به هم بخورد، اندام فیزیکی جانداران به هم خورده، مثلا یک اسب چگونه خواهد توانست با یک پای کوتاه و یک پای بلند چهار نعل بتازد و از تمامی پستی و بلندی ها بالا رود. اگر همین حیوان با چشم خود نتواند فواصل محیطی و جغرافیایی را از طریق مغز، محاسبه ریاضی کند چه طور خواهد توانست از موانع متعدد عبور نماید، تمامی این محاسبات به طور اتوماتیک از طریق چشم و سپس نرون های حسی و عصبی به مغز منتقل شده و پس از تجزیه و تحلیل های ریاضی، مغز دستوراتی به اعضا و جوارح حیوان منتقل کرده و عضلات و استخوانها را به واکنش شرطی وامی دارد


    ریاضی یعنی: همه چیز، باور نمی کنی؟ فقط کافی است که به اطرافت نگاه کنی، آن وقت متوجه می شوی که ریاضی در ذره ذره وجودت هست، سلول های بدن ما خیلی کوچک هستند و درون آنها اندامکهای مختلف، و کوچکتر که کار همه آنها از یک قانون ریاضی پیروی می کند


    وقتی می خواهیم وسیله ای را درست کنیم از نسبت ها و عددهای ریاضی استفاده می کنیم که همه دارای اشکال هندسی هستند، حتی موقع غذا درست کردن از عددها و نسبت های ریاضی بهره می گیریم.


    در مجموع زندگی- قوانین ریاضی که انسانها خواسته یا ناخواسته از آن استفاده می کنند ولی بیشتر مردم فکر می کنند ریاضی یعنی: یک معادله سه مجهولی که برای حل کردنش باید مهارت خاصی داشته باشند، اما بیشتر آن ها نمی دانند که در زندگی هایشان چقدر از این نوع معادلات و حتی سخت تر از آن ها را حل کرده اند، پس اگر دقت کنیم و اندکی هم فکر، متوجه می شویم که زندگی را نمی توان از ریاضی جدا کرد، پس دعا کنیم که


    خدایا: حد محبت به خودت و اهل بیتت را در وجودمان به سوی بی نهایت میل بده


    خدایا: کارهای نیکمان را ضرب کن، اعمال زشتمان را کم کن و محبت به دیگرانمان را تقسیم کن


    خدایا: نمودار زندگیمان را همیشه تابع درجه سه ای قرار بده که همواره صعودی باشد


    و خدایا: مرگمان را همچون جمع دو عدد یک، آسان گردان

    یازده گام مفید برای شروع مدیریت زمان

    یازده گام مفید برای شروع مدیریت زمان

    یازده گام مفید برای شروع مدیریت زمان

    ...

    یک/ باور داشته باشید مدیریت زمان یک افسانه است!
    خوب این خیلی عنوان خوبی برای اولین قانون یک مقاله درباره مدیریت زمان نیست. اما شما که نمی‌خواهید خود را گول بزنید؟ برای شروع باید باور داشته باشید شما به هیچ عنوان نمی‌توانید مدیریت زمان داشته باشید!در واقع یک روز فقط و فقط 24 ساعت است
     
    و این 24 ساعت هم خواه ناخواه می‌گذرد. شما به جای تلاش برای مدیریت زمان، باید «خودتان را مدیریت کنید» برای انجام به موقع کارها. این راز بسیار مهم شما را وادار می‌کند به شخصیت خودتان دقیق‌تر بشوید.

    دو/ به دنبال جاهایی بگردید که زمان را تلف می‌کنید.
    اولین قدم این است که به دنبال سارقین زمان بگردید. ببینید کجا وقت‌تان به صورت نادرست هدر میرود و شما نمی‌توانید از آن زمان‌ها استفاده مناسبی در جهت بهره‌وری ببرید.
    خیلی وب‌گردی الکی می‌کنید؟ همیشه تلفن می‌سوزانید؟ به خداوندگار SMS تبدیل شدید؟ برای وقت‌گذاری کارتون‌هایی مانند فوتبالیست ها را هم نگاه می‌کنید؟ انتظار هم دارید وقت کم نیاورید؟ بحث طولانی می‌شود، برای همین توضیح روش‌های محاسبه وقت مصرفی برای کارهای روزمره را به نوشته‌های بعدی موکول می‌کنیم.

    سه/ برای تلاش‌هایتان برای مدیریت زمان هدف بگذارید.
    یادآوری می‌کنم، توجه مدیریت زمان روی تغییر رفتارهای شماست و نه تغییر زمان  [گام شماره یک].  یکی از بهترین جاها برای شروع این تغییر رفتار تلاش برای حذف جاهایی است که وقت شما الکی تلف می‌شود [گام شماره دو]
    برای مثلا یک هفته سعی کنید یک هدفی بگذارید و حتما هم انجامش بدهید. نگاه نکردن برنامه عمو پورنگ که سخت نیست! هدف می‌تواند نزدن SMS برای یک هفته باشد.

    چهار/ برنامه‌های مدیریت زمان‌تان را اجرایی و گسترده کنید.
    این شاید یک جورهایی با گام شماره سه از یک رده باشند. شما توانستید یک هدف را برای یک مدت محدود تنظیم کنید و به آن عمل کنید. در این گام شما باید یک خورده به خودتان فشار بیاورید. نترسید به ذخایر چربی شما آسیبی وارد نمی‌شود.
    شما کم‌کم باید این زمان‌های محدود را افزایش بدهید و در عین حال تعداد اهداف را هم زیاد کنید. برای مثال برای یک ماه نه SMS بزنید. نه برنامه‌های وقت‌گیر و بعضا وقت تلف‌کن تلوزیون را نگاه کنید. نه وبگردی بیهوده کنید و نه …
    طبیعتا وقتی قدم سوم را با موفقیت برداشتید با کمی تلاش این قسمت را هم می‌توانید پشت سر بگذارید. هر چند شاید خیلی ساده به نظر نرسد!

    پنج/ از ابزارهای مدیریت زمان استفاده کنید.
    خوب بدیهی است که حتی یک برگ کاغذ هم می‌تواند ابزار مدیریت زمان باشد، اگر شما کارهای‌تان را مرتب و منظم روی آن بنویسید و تحلیل کنید. در حقیقت قسمت مهم کار هم همین جاست.
    چه نرم افزارهای بسیار پیشرفته و چه Outlook ساده همه می‌توانند شما را در رسیدن به مقصودتان کمک کنند. مهم این است که شما خودتان بتوانید به نوبه خودتان کمک کنید. با استفاده از ابزارهای زیادی که وجود دارد زمان بندی روزانه خودتان را بنویسید و کلاه‌تان را قاضی کنید ببینید کجای کار را اشتباه کردید و کجاها را هم درست رفتید. پشت گوش نندازید خیلی زود عیب و ایرادهای کارتان را متوجه می‌شوید.

    میان‌نوشت: اگر شما در سایت یا وبلاگ‌تان چنین ابزارهایی را معرفی کرده‌اید برای اضافه شدن به این مقاله لطفا اطلاع بدهید.

    شش/ بی‌رحمانه اولویت‌ بندی کنید.
    ممکن است شما 10 تا کار داشته باشید. آیا شما انسانی هستید که بتوانید در یک لحظه هر 10 کار را انجام دهید؟ اگر می‌توانید انسان نیستید. فرشته‌ای چیزی هستید احتمالا!
    کارهای‌تان را اولویت‌بندی کنید. مسلما به کارهایی برمی‌خورید که سریع‌تر باید انجام شوند یا کارهایی که اگر عقب بیافتند ضرر بیشتری را به شما تحمیل می‌کنند. یادتان باشد اگر اشتباه اولویت‌بندی کنید ضرر می‌کنید پس برای جلوگیری از آسیب‌های زمانی هم که شده است بی‌رحم و خشن باشید.

    هفت/ «به دیگران محول کردن» را یاد بگیرید.
    این بیشتر برای بیزینس و مدیریت تجاری کاربرد دارد اما می‌شود به زندگی شخصی هم تعمیمش داد. مهم نیست شرکت شکت چقدر کوچک است؟ بزرگ است که بحثش کلا جداست!
    شما مدیر شرکت هستید و نه کسی که بخواهد همه فن حریفی خود را به رخ دیگران بکشد. سعی کنید یاد بگیرید چطور بار کارها را میان افرادی که سوپروایزر یا سرپرستشان هستید تقسیم کنید.

    هشت/ یک برنامه روزمره تنظیم کنیم.
    یک برنامه روزمره برای خودتان درست کنید. برای مثال فکر کنید صبح که بیدار شدید کار شماره یک را بکنید ( مثلا ایمیل چک کردن ) و سپس کار شما دو را بکنید ( مثلا رفتن به بانک برای امور مالی ) و … در آخر هم یک برنامه جمع‌بندی داشته باشید
    [گام شماره پنج ].
    در مواقع پیدایش بحران‌های زمانی اگر بتوانید هر چه بیشتر به برنامه روزمره خود وفادار بمانید، کمتر دچار مشکل می‌شوید. حالا شما کم‌کم به یک مدیر زمان موفق تبدیل می‌شوید.

    نهم/ عادت بدهید به قرار دادن زمان‌های محدودی در میانه فعالیت‌ها
    خودتان را عادت بدهید بین کارهایی که می‌کنید یک زمان محدود هم در نظر بگیرید برای یک سری کارهای خاص. بگذارید مثال بزنم.
    شما نمی‌توانید کل روز را به ایمیل جواب دادن بگذرانید. ولی می‌توانید بین فعالیت‌های‌تان زمان‌های کوتاه 15 دقیقه‌ای به پاسخ دادن به Email اختصاص بدهید. همان 15 دقیقه هم باید اصولی پاسخ داد و بی‌جهت ایمیل چک کردن را کش نداد! یک زمانی قصد داشتم یک راهنمای سریع ایمیل پاسخ دادن هم بنویسم ولی از آنجایی که حدس می‌زنم اکثر شما تعداد ایمیل‌تان بسیار کم ( مثلا 7 یا 8 ) در روز باشد زیاد کاربردی نمی‌شود.

    دهم/ مطمئن بشوید همه چیز مرتب و منظم است.

    از کودکی همیشه به ما یاد داده‌اند که هر چیز را که بر می‌دارید سر جای خود بگذارید یا همه چیز را در جای مناسب خود قرار دهید اما ما وقتی کمی مشغولیت پیدا می‌کنیم دیگر این دو اصل را فراموش می‌کنیم.
    برای مثال همیشه به دنبال فایل‌ها در کامپیوتر خود می‌گردیم در حالی که اگر یک بار آنها را در کامپیوتر مرتب کرده بودیم و نظم بخشیده بودیم دیگر هر بار این همه دچار اتلاف وقت نبودیم. همین را تعمیم بدهید به چیزهای دیگر در محیط کار.
    نظم و ترتیب بزرگترین عامل در جلوگیری از سرقت وقت شما توسط خودتان است. به زیردستان خود ( مثلا به بچه‌ها وقتی مادر آنها هستید یا کارگران وقتی سرکارگر هستید ) یاد دهید چگونه با نظم در بهینه‌سازی وقت کل سیستم یاری‌گر باشند.

    یازدهم/ وقت‌تان را طوری تنظیم کنید که اسیر انتظار نشوید.
    شما می‌توانید به مطب دندان‌ پزشک تان بروید و منتظر بمانید تا وقت ویزیت‌تان برسد. اما راستش را بخواهید شما اصلا نیازی ندارید بروید آنجا و با انگشت‌های‌تان بازی کنید یا مجلاتی بخوانید که تاریخشان حداقل برای سال 85 است.
    با موبایل یا  PDA یک لیست از کارهایی که باید بکنید درست کنید. برای یک زن خانه‌دار این می‌تواند خرید مایحتاج، تلفن زدن به مادر مثلا، انجام کارهای خانه، رفتن دنبال بچه‌ها یا کارهایی از این دست باشد که بعضا بسیار وقت‌گیر هم هست.
    حالا خیلی راحت‌تر هستید که طوری برنامه‌ریزی کنید در صف یا انتظار نایستید یا حداقل از قبل بتوانید پیش‌بینی درستی از شرایط پیش رو داشته باشید. تکنولوژی به کمک شما می‌آید .

    نقش معلم در تربیت و زندگی انسان

    نقش معلم در تربیت و زندگی انسان

    نقش معلم در تربیت و زندگی انسان

    در سیستم های آموزشی، افراد زیادی مشغول به کارند و فعالیت های آنها بطور مستقیم یا غیر مستقیم در تربیت دانش آموزان و یا دانشجویان مؤثر است اما در این میان، نقش معلمان و اساتید و دانشگاهها از دیگر افراد بسیار برجسته تر می نماید چنان که بیشتر اوقات را دانش آموزان در مدرسه و دانشجویان در دانشگاه زیر نظر آنها سپری می کنند و عوامل دیگر هم فراهم آورنده زمینه برای فعالیت معلّم ها و اساتید می باشد از این رو بسیاری از دانش آموختگان نظام آموزشی سنتی و جدید شکل گیری شخصیت خود را مرهون معلمان خود می دانند یکی از نویسندگان که عمری را به معلمی گذرانده می نویسد: یکی از تحصیل کرده هایی که تحصیلات عالی و دکترای خود را در کشور آلمان به پایان رسانیده بود چندین بار اقرار واعتراف کرد که همه عقاید دینی او مدیون ارتباط با معلّم خود بوده است.(1)

    زیرا آنچه در فرایند تعلیم و تربیت به متعلم انتقال می یابد تنها معلومات و مهارت های معلّم نیست بلکه تمام صفات، خلقیات، حالات نفسانی و رفتار ظاهری او نیز به شاگردان منتقل می شود.(2)

    رابطه دانش آموز با معلّم یک رابطه باطنی و معنوی است دانش آموز و یا دانشجو معلّم را شخصیتی محترم و ممتاز می داند که او را در بزرگ شدن و به استقلال و آزادی رسیدن، و به عضویت رسمی جامعه در آمدن کمک و مساعدت می نماید معلّم با روح و جان دانش آموز و یا دانشجو سروکار دارد و به همین جهت بعنوان یک الگوی محبوب و مطاع پذیرفته می شود . دانش آموز اگر چه قبلا در محیط خانواده علوم و اطلاعات فراوانی را کسب کرده رفتارهایی را آموخته و به اموری عادت کرده و تا حدودی شخصیت او شکل گرفته است ولی هنوز شکل ثابت به خود نگرفته و تا حد زیادی قابل انعطاف و تغییر می باشد. کودک و نوجوان در این سنین از محیط خانواده خارج می شود و بطور رسمی در اجتماعی جدید یعنی مدرسه و یا دانشگاه پذیرفته می شود .

    دانش آموز در این اجتماع جدید فرصت می یابد تا افکار و اندوخته های دینی و رفتار و عادتهای گذشته اش را مورد بازنگری قرار دهد و شخصیّت خویش را بسازد و تکمیل و تثبیت نماید.

    با نفوذترین و محبوب ترین فردی که می تواند در این مرحله حساس او را یاری کند معلّم است به همین جهت دانش آموزان و یا دانشجویان معلّم و استاد خود را بعنوان یک الگو و اسوه می پذیرند و از رفتار و گفتار و اخلاق خوب یا بد او سرمشق می گیرند . و خود را با وی همسان و همانند می سازند.

    همچنین دانش آموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتّی سرایدار مدرسه را زیر نظر دارند، و از آنها درس می گیرند دانش آموزان از طرز برخورد و تعامل معلمان با مدیر، معلمان با یکدیگر، معلمان با خدمتکاران مدرسه و معلمان با دانش آموزان درس می گیرند.

    از اخلاق و رفتار معلم، از طرز اداره کلاس، از رعایت عدل و انصاف در نمره دادن، از وقت شناسی و رعایت نظم، از دلسوزی و مهربانی، از خوشرویی و فروتنی، از دینداری و التزام به ضوابط شرعی، از اخلاق خوش و ادب او، از خیر خواهی و نوع دوستی معلّم درس ها می آموزند همچنین از اخلاق و رفتار و کردار او متأثر می شوند و خود را با او همسان می سازند بنابراین، معلّم فقط یک آموزگار نیست بلکه مهم تر از آن، یک مربی و یک الگوی با نفوذ است. یک معلّم خوب که با رفتار و گفتار پسندیده اش دانش آموزان را خوب پرورش می دهد، بزرگترین خدمت را نسبت به اجتماع خود انجام می دهد و به عکس یک معلّم بد اخلاق و بدرفتار و منحرف که با رفتار بدخود، دانش آموزان را به انحراف و تباهی می کشد بزرگترین خیانت ها را نسبت به اجتماع مرتکب می شود بنابراین شغل و حرفه معلمی و استادی از حساس ترین و مسئولیت دارترین شغل های اجتماع می باشد.

    معلم و استاد نمی تواند نسبت به اخلاق و رفتار خود آزاد و بی تفاوت باشد، زیرا محدوده اخلاقیاتش فراتر از خود اوست. او تنها مسئول خودش نمی باشد بلکه مسئولیت تعدادی از انسانهای معصوم را نیز بعهده گرفته است.

    استاد و معلّم باید به این مسئولیت سنگین و ارزشمند و میزان و مقدار نفوذش در دانش آموزان خوب بیندیشند و با اصلاح و اخلاق و رفتار خویش بهترین الگوها را در اختیار دانش آموزان و یا دانشجویان قرار دهند.(3)

    دکتر هایم گینانت، وقتی معلّم جوانی بوده به این مطالب اشاره می کند:

    من به نتیجه خوف انگیزی رسیده ام، من عامل تصمیم گیرنده در کلاس هستم و این برخورد شخصی من است که جوّ خاصی پدید می آورد.

    من بعنوان یک معلّم دارای قدرت شگرفی هستم و می توانم زندگی یک کودک را تیره و تار یا پر از سرور سازم.

    در تمام موقعیت ها این پاسخ من است که اوج یافتن یا فرونشستن یک بحران و انسان شدن و یا وحشی شدن یک کودک را معلّم تعیین می کند.(4)

    بررسی های علمی نیز نشان می دهد که 35درصد کودکان در هفت سال دوم زندگی دوست دارند همانند معلّم خود باشند.(5)

    از این رو اگر معلمان، دانش آموزان را به رفتارها، صفات و نگرش هایی خاص دعوت کنند ولی خود در عمل به آنها پایبند نباشند آموزش های شفاهی آنان نیز تأثیر نخواهد گذاشت.

    یادسپاری

    در اینجا توجه معلمان و اساتید محترم را به چند نکته مهم جلب می کنیم:

    1ـ دانش آموزان و دانشجویان، معلمان و اساتیدی را الگوی خود قرار می دهند که مقبول و مورد اعتماد آنان باشند.

    مقبولیت و اعتماد حاصل دو ویژگی است، نخست توانایی علمی قابل قبول به گونه ای که بتواند به خوبی از عهده تدریس، درس خود برآید و به پرسش های نوآموزان پاسخ قانع کننده ای بدهد و دوم اینکه، رفتار و گفتارش با یکدیگر هماهنگ و منطبق باشد، به عبارت دیگر نمونه ای قابل قبول از یک فرد مؤمن را معرفی کند، بنابراین لازم است معلمان و اساتید، برای ایفای نقش الگوی خود این دو ویژگی را حداقل کسب کنند.

    2ـ محبوبیت اساتید، معلمان و مربیان، نقشی قاطع و سرنوشت ساز، در تأثیر گذاری آنان بر رفتارهای دانش آموزان یا دانشجویان دارد.

    3ـ رفتار الگو در صورتی برای دانش آموزان قابل استفاده است که روشن و قابل فهم باشد.

    بنابراین، در مواردی که رفتاری از الگویی بیان می شود یا معلّم خود رفتاری انجام می دهد که برای دانش آموزان و دانشجویان روشن نیست، و یا ممکن است فهم نادرستی از آن داشته باشد، لازم است معلمان و اساتید محترم رفتار مذکور را برای دانش آموختگان توضیح دهند تا دانش آموزان و یا دانش جویان دچار شک و تردید، سردرگمی نشوند.(6)

    نقش علم و معلّم در فرازی از آیات قرآن

    " یرفع الله الّذین آمنوا منکم و الّذین اوتوا العلم درجات "(7) خداوند آنان را که ایمان آورده و آنان را که دارای علم اند، چندین درجه بالا می برد.

    " قل هل یستوی الّذین یعلمون والّذین لایعلمون انّما یتذکر اولواالالباب"(8) بگو آیا آنهایی که می دانند با آنهایی که نمی دانند برابرند؟ و ...

    نقش علم و معلّم در فرازی از روایات دینی:

    "عن النبی صلّی الله علیه و آله فی حدیث قال : بالتعلیم ارسلت "(9)

    رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در ضمن حدیثی فرموده اند: من برای تعلیم و آموزش فرستاده شده ام.

    قال امیر المؤمنین علیه السّلام: " العلماء باقون ما بقی الدّهر أعیانهم مفقوده و آثارهم فی القلوب موجوده.(10)

    حضرت امیر علیه السّلام فرموده اند : دانشمندان تا روزگار باقی است پایدارند، بدنهایشان مفقود و آثار آنان در قلب ها موجود می باشد.

    «قال رسول الله(ص) رحم اللّه خلفائی فقیل : و من خلفاءک یا رسول الله (ص) قال: الّذین یحیون سنّتی و یعلّمونها عبادالله».(11)

    رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرموده اند: خدای جانشینان مرا رحمت کند. عرض شد یا رسول الله (ص) جانشینان تو چه کسانی اند؟فرمود: کسانیکه سنت مرا زنده می کنند و به بندگان خدا می آموزند.

    " قال رسول اللّه (ص): من تعلّمت منه حرفا صرت له عبدا"(12)

    رسول اعظم صلّی اللّه علیه و آله فرموده اند : از هر کس حرفی فرا گرفتی بنده وی شده ای.

    «قال رسول اللّه (ص): المؤمن اذا مات و ترک ورقة واحدة علیها علم تکون تلک الورقة یوم القیامة ستراً فیما بینه و بین النّار و اعطاه الله تبارک و تعالی بکلّ حرف مکتوب علیها مدینة أوسع من الدنیا سبع مرّات و ما من مؤمن یقعد ساعة عندالعالم الّا ناداه ربّه عزّوجلّ جلست الی حبیبی و عزّتی و جلالی لا سکنتک الجنة معه و لا أبالی».(13)

    رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله می فرمایند: مؤمن چون بمیرد و یک ورقه که در آن علمی نوشته باشد بجا گذارد همان ورقه در روز قیامت میان او و آتش پرده خواهد بود و خدای تبارک و تعالی به عوض هر حرفی که بر آن نوشته شهری به او می بخشد که هفت بار از دنیا و سیع تر باشد و هیچ مؤمنی نیست که ساعتی در حضور عالمی بنشیند جر آنکه پروردگار عزّوجلّ به او ندا می فرماید:در نزد محبوب من نشسته ای به عزت و جلالم قسم که البته ترا با او در بهشت جای دهم و باکی ندارم.

    " عن امیر المؤمنین علیه السّلام: إذا کان الآباءهم السّبب فی الحیاة فمعلّموا الحکمة والدّین هم السّبب فی جودتها"(14)

    حضرت امیر علیه السّلام فرموده اند: اگر پدران سبب زندگی هستند پس آموزگاران حکمت و دین سبب خوبی و زیبایی زندگی می باشند.

    "إنّ مثل العلماء فی الارض کمثل النّجوم فی السّماء یهتدی بها فی الظّلمات البرّ و البحر، فاذا انطمست اوشک إن تضلّ الهداه".(15)

    پیامبر اعظم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:

    مثل عالمان و معلمان در زمین مثل ستارگان در آسمان است که مردم در تاریکی های خشکی و دریا به کمک آنها راه خود را پیدا می کنند هر گاه این ستارگان خاموش شوند بسا راه یافتگان نیز گمراه شوند.

    " جاء رجل من الانصار الی النّبی(ص): فقال یا رسول الله إذا حضرت جنازة و مجلس عالم أیّهما أحبّ الیک إن أشهد؟ فقال رسول اللّه (ص): إن کان للجنازة من یتبعها و تدفنها فانّ حضور مجلس عالم أفضل من حضور ألف جنازة و من عیادة ألف مریض و من قیام ألف لیلة و من صیام ألف یوم و من ألف درهم یتصدّق بها علی المساکین و من ألف حجّة سوی الفریضة و من ألف غزوة سوی الواجب تغزوها فی سبیل الله بما لک و نفسک و أین تقع هذه المشاهد من مشهد عالم؟ أما علمت انّ الله یطاع بالعلم و یعبد بالعلم؟ و خیر الدّنیا و الآخرة مع العلم و شر الدّنیا و الآخرة مع الجهل "(16)

    مردی از انصار به محضر رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله آمد و عرض کرد یا رسول الله اگر جنازه ای حاضر باشد و مجلس عالمی، کدام یک را دوست تر داری که من حضور یابم؟

    رسول اللّه (ص) فرمود: اگر برای تشییع و دفن، کسانی باشند که عهده دار انجام آن شوند، حضور یافتن در مجلس دانشمند از حاضر شدن در تشییع هزار جنازه و عیادت هزار بیمار و از نماز هزار شب و روزه هزار روز و از هزار صدقه به مستمندان و از هزار حج مستحب و از هزار جنگ مستحب در راه خدا با مال و جان برتر است، کجا این ها با فضلیت حضور در محضر عالم برابری می کند آیا ندانسته ای که اطاعت و عبادت خدا وابسته به علم و دانش است و خیر دنیا و آخرت با علم می باشد و بدی دنیا و آخرت با نادانی است.

    حکایت هایی درباره نقش تربیتی معلمان و اساتید

    حکایت اول:

    در تاریخ ملل و نحل نمونه های فراوان به چشم می خورد مثلاً(معاویه دوم) را همه می شناسند. پدر او یزید قاتل حضرت اباعبداللّه علیه السّلام است که عمری را در می گساری و فساد بسر برده و مادرش از زنان بدنام چادر نشین قبیله بود که عمری در خدمت فحشاء و فساد می زیست و در رأس دودمان بنی امیه، چه جنایت ها که نکردند، مراحل گذشته تربیتی و عوامل قبل همه فاسد و خراب و آلوده بوده اند جدش ابوسفیان معروف است که همواره با رسول خدا و مسلمانان در جنگ بوده و پدر بزرگش معاویه، که در شرارت و قساوت و فساد زندگی همانند نداشت، اما استاد و مربی نمونه، معاویه دوم را عوض کرد، خط داد، جهت بخشید که پس از مرگ یزید در مسجد شام مرکز توطئه گران تاریخ و راهزنان راه خدا به منبر رفت، و آنگاه که همه آمده بودند تا با او برای خلافت بیعت کنند، پس از حمد و ثنای خدا، به رسول اکرم صلی اللهّ علیه و آله و اهل بیتش درود فرستاد و سپس علی علیه السّلام و خاندانش را به نیکی یاد کرد، آنهم در شام و در میان مردم آنجا، که آوردن نام علی علیه السّلام جرم بود و سالها ممنوع شده بود و همه مردم علی علیه السّلام را به زشتی یاد می کردند . آنگاه گفت :ای مردم جدم معاویه و پدرم یزید، غاصب حق خلافت بودند و بر من سخت و ناگوار است که می دانم آنها الآن به عذاب الهی دچارند، مردم، خلافت حق علی علیه السّلام و فرزندان اوست بروید و امام حق را بشناسید.

    پس از بررسیهای فروان فهمیدند که استاد او از شیعیان اهل بیت علیهم السّلام بوده، می بینید که نقش استاد تمام آن نقش ها و حالات روانی و اخلاقی گذشته و عامل محیط و خانواده و عامل وراثت همه را از بین برده است و نقش دیگر، و رنگی نمونه به خود زد.

    در این رابطه پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله می فرمایند:

    "السعید قدیشقی و الشقی قد یسعد"

    یعنی گاهی بر اثر عوامل مؤثر دیگر، سعید و صالح، شقی و بدبخت می گردد و شقی و تبهکار سعید و رستگار می شود.

    همین طور ممکن است کودکی تمام مراحل گذشته را به سلامت طی کند اما عامل استاد و مربی او را به فساد و تباهی و رکود بکشاند .

    از این رو مسئولیت اجتماعی دیگری به نام انتخاب استاد خوب و صالح دامنگیر پدران و مادران و نظام حاکم بر جامعه می باشد.(17)

    حکایت دوم:

    مرحوم سید مرتضی علوم بسیاری را تدریس می کرد و به شاگردان خویش درآمد ماهانه ای هم می داد، تا به سالی، قحط سالی شدید فرا رسید مردی یهودی برای بدست آوردن قوت روزانه حیله ای اندیشید و به مجلس سیّد آمد و اجازه خواست که نزد وی نجوم بخواند سید وی را اجازت داد و دستور داد جیره وی را روزانه دهند مرد مدتی چنین بود و سرانجام نزد سیّد اسلام آورد.(18)

    حکایت سوم:

    از استاد کل مرحوم وحید بهبهانی پرسیدند که چگونه به این مقام علمی و عزّت و شرف و مقبولیت رسیده ای؟ آقا در جواب نوشت:

    من ابدا خود را چیزی نمی دانم و خود را در ردیف علمای موجود به شمار نمی آورم و آنچه ممکن است مرا به این رتبه رسانده باشد این است که هیچ گاه از تعظیم و بزرگداشت علماء و نام آنان به نیکی بردن خودداری ننمودم و هیچ وقت اشتغال به تحصیل را تا آنجا که مقدورم بود ترک نکردم و همیشه آنرا به انجام کارهای دیگر مقدم می داشتم.(19)

    حکایت چهارم:

    مرحوم حضرت امام خمینی زمانی که در آثارشان به مناسبتی نامی از استاد عرفان خود مرحوم شهید شاه آبادی می برند می نویسند : شیخ عارف کامل روحی فداه و در بیانیه ای که به مناسبت شهادت فرزند استاد شهید حجة الاسلام و المسلمین مهدی شاه آبادی صادر فرمودند اظهار می دارند: این شهید عزیز فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقاً حق حیات روحانی به گردن اینجانب داشت و زبان از عهده شکرش بر نمی آید.(20)

    حکایت پنجم:

    مرحوم علامه محمد حسین حسینی طهرانی در خصوص یکی از ویژگیهای استادشان مرحوم علامه طباطبایی آورده اند:

    استاد ما (مرحوم علامه طباطبایی) نسبت به استاد سیر و سلوک خود (مرحوم قاضی) علاقه و شیفتگی فراوانی داشت. و حقاً در مقابل او خود را کوچک می دید و در چهره مرحوم قاضی یک دنیا عظمت و ابّهت واسرار توحید و ملکات و مقامات می جست مرحوم حسینی طهرانی شاگرد مرحوم علامه می فرماید: من یک روز به ایشان عطر تعارف کردم ایشان عطر را بدست گرفته و تأمل کردند و گفتند دو سال است که استاد ما مرحوم قاضی رحلت کرده اند و من تا به حال عطر نزده ام و تا همین زمان اخیر نیز هر وقت بنده به ایشان عطر می دادم در آنرا می بستند و در جیب شان می گذاردند و من ندیدم که ایشان پس از فوت استادشان عطر استعمال کنند. با این که از زمان رحلت استادشان سی و شش سال است که می گذرد.(21)

    آنچه می دانم از آن یار بگویم یا نه و آنچه بنهفته ز اغیار بگویم یا نه
    دارم اسرار بسی در دل و در جان مخفی اندکی زآنهمه بسیار بگویم یا نه
    سخنی را که در آن بار بگفتم با تو هست اجازت که در این بار بگویم یا نه
    معنی حسن گل و صورت عشق بلبل همه در گوش دل خار بگویم یا نه
    وصف آنکس که در این کوچه و این بازار است در سرکوچه و بازار بگویم یا نه(22)

    حکایت ششم:

    مرحوم آیت الله حاج شیخ عباسی قوچانی فرموده اند:

    یکی از کسانی که خدمت مرحوم قاضی رسید، و از ایشان دستور می گرفت و جزء شاگردان وی محسوب می شد آقا میرزا ابراهیم عرب بود که پس از سالیان دراز ریاضت های سخت، به مطلوب اصلی نرسیده و برای وصول به کمال خدمت ایشان می رسید وی ساکن کاظمین بود و شغلش مرده شوئی بود و گویا خودش این شغل را مخصوصا به این جهت انتخاب نموده بود که از جهت ریاضت نفس، اثری قوی در نفس او داشته باشد چون خدمت مرحوم قاضی رسید گفت : من از شما تقاضا دارم که هر دستوری دارید به من بدهید ولی اجازه دهید من در میان شاگردان شما نباشم چون آنها تنبل هستند، مرا هم تنبل می کنند این تشرّف و گفتگوی وی با مرحوم قاضی در حالی بود که مرحوم قاضی از کنار شط فرات از کوفه به سوی مسجد سهله می رفتند و تقریباً تا نزدیکی مسجد سهله سخنانشان طول کشید مرحوم قاضی از او پرسیدند: آیا زن داری؟! گفت "نه" ولیکن خواهری و مادری دارم مرحوم قاضی به او فرمودند : روزی آنها را از کدام راه بدست می آوری؟ از سر ضرورت و ناچاری گفت من به هر چه میل می کنم، فورا برایم حاضر می شود مثلاً اگر از شط ماهی بخواهم فوراً ماهی خودش را از شط بیرون می افکند، این طور و با دست خود اشاره به شط نمود، فورا یک ماهی خودش را از درون آب به روی خاک پرتاب کرد. مرحوم قاضی به او فرمود: اینک یک ماهی دیگر بیرون بینداز، دیگر هر چه اراده کرد نتوانست! مرحوم قاضی به او فرمود: باید دنبال کسب روزی بروی و از طریق کار روزی خود را تهیه نمائی او تمام دستورات لازم را گرفت و به کاظمین مراجعت کرد و به شغل الکتریکی و سیم کشی پرداخت . و از این راه امرار معاش می کرد و حالات توحیدی او بسیار قوی و شایان تمجید شد بطوری که در نزد شاگردان مرحوم قاضی به قدرت فهم،عظمت فکر، و صحّت سلوک، و ارادت عرفانیه و نفحات قدسیه ربانیّه معروف و مشهور گردید.(23)

    حکایت هفتم:

    مرحوم علامه طباطبایی که از برجسته ترین علمای شیعه است و دارای کمالات و کرامات شگفت انگیزی است و در طول حیات خود خدمات شایانی را به شیعه کرده است تمام تأثیرات زندگی خود را مرهون توجهات مربی خود مرحوم " قاضی طباطبایی" دانسته است ایشان می گوید : وقتی در اوائل دوران طلبگی وارد حوزه علمیه نجف شدم سرگردان بودم به همین خاطر با توسّلی به امیرمؤمنان علیه السّلام و درخواست کمک از آن حضرت، با آیت اللّه قاضی طباطبایی روبرو شدم که اولین برخورد ما این گونه بود که: ناگهان دیدم دستی روی شانه ام خورد وقتی برگشتم ایشان را دیدم که با لحنی پدرانه به من فرمود: فرزندم دنیا می خواهی نماز شب بخوان آخرت می خواهی نماز شب بخوان.(24)

    مرحوم علامه، تمام موفقیت خود را در پرتو نوع تربیت استاد خود مرحوم " قاضی" می داند و چنان احترامی برایش قائل است که هر جا یاد از ایشان می کرد می فرمود " روحی فداه(یعنی جانم به فدای او)، این نهایت و شدت علاقه مرحوم علامه به استادش را می رساند.

    به هر حال مربی و کسی که عهده دار تربیت انسان می شود در موفقیت و پیروزی انسان نقش بسزایی دارد.(25)

    "الحمدلله رب العالمین "

    پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

    26. نقش معلّم در تربیت دینی، محمد داوودی، ص3.

    27. تربیت اسلامی، محمدرضا شرفی، ص 90.

    28. اسلام و تعلیم و تربیت، ابراهیم امینی، ص102 ـ 101.

    29. مقالات چهارمین سمیوزیم در جایگاه تربیت، ص 61. سال 1372، به نقل از نشریه تربیت سال چهاردهم، شماره 9.

    30. آداب و تعلیم تربیت در اسلام، محمدباقر حجتی، ص 228.

    31. نقش معلّم در تربیت دینی، داوودی، با اندکی تصرف،ص 208.

    32. قرآن کریم، سوره مبارکه مجادله، آیه شریفه 11.

    33. قرآن کریم، سوره مبارکه زمر، آیه شریفه 9.

    34. آثار الصادقین، صادق احسان بخش،ج 13،ص 408 به نقل از بحارالانوار،ج 1، ص 206.

    35. آثار الصادقین، احسان بخش،ج 13، ص 447؛ به نقل از سفینه البحار ج 2، ص 223.

    36. آثار الصادقین، احسان بخش،ج 13، ص 485؛به نقل از المحجة البیضاء،ج 1، ص 19.

    37. آثار الصادقین،ج 13، ص 488؛ به نقل از بحارالانوار،ج 1، ص 165.

    38. آثار الصادقین،ج 13، ص 488؛ به نقل از امالی، صدوق، ص37.

    39. آثار الصادقین،ج 13، ص 507 ؛ به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج 20، ص 261.

    40. بحار الانوار، مجلسی،ج 2، ص 24.

    41. آثار الصادقین ،ج 13، ص 495؛ به نقل از بحار،ج 1، ص 204.

    42. مسئولیت و سازندگی،ص 65 ـ 66 ؛ به نقل از تاریخ سیاسی اسلام ج 1، ص 335؛ و شیعه و زمامداران خودسر ص 113.

    43. کشکول، شیخ بهائی، ص 228.

    44. سیمای فرزانگان، رضا مختاری، ص 253.

    45. صحیفه نور، ج 18، ص 267.

    46. مهر تابان، محمد حسین، حسینی طهرانی، ص 50.

    47. مهرتابان، ص 49 به نقل از دیوان مغربی، ص 119.

    48. مهرتابان، ص31.

    49. سیمای فرزانگان، ص 214.

    50. برکرانه عصمت، علی اصغر، ظهیری، ص 81

    پدیدآورنده: محمد سلیمانی

    منبع:http://www.hawzah.net/

    سي‌سال، سي تجربه

    زمان شهاوند- انديمشك- خوزستان

     

    اشاره :

    زمان شهاوند متولد سال 1336 و معلم بازنشسته‌ي سال 84 آموزش و پرورش مي‌باشد.

    وي در سن 18 سالگي به استخدام آموزش و پرورش درآمد. كلاس‌هاي اول تا چهارم را در روستاي «سرخكان» و كلاس پنجم را در روستاي «اميرسيف» به پايان رساند.

    تحصيلات راهنمايي تا ديپلم را به صورت متفرقه ادامه داد و تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته‌ي زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه آزاد دزفول به پايان رساند.

    وي كه اكنون داراي 6 فرزند است، مهرماه 84 پس از 30 سال خدمت صادقانه در آموزش و پرورش، به افتخار بازنشستگي نايل آمد و شرح مختصري از سال‌هاي سال تجربه در وادي تعليم و تربيت را به رشته‌ي تحرير درآورد. مقاله‌ي زير، دست‌نوشته‌اي از تجربيات اوست.

     

    مقدمه:

    معلم مأمور است انسان‌سازي كند. انسان، موجودي بزرگ است. ظرفيت بسيار بزرگي دارد. اين ظرفيت بزرگ همه چيز را مي‌شكند و مي‌پيمايد. انساني كه معلم با او سروكار دارد موجودي تو‌درتو و پر از اسرار است كه در حقيقت پنهاني‌ترين و انديشه‌انگيزترين پديده‌ي خلقت است. ظاهرش چون ديگر اشياء اما باطنش اعجاز‌آفرين. معلم مي‌خواهد تكليف او را نسبت به جهان اطراف مشخص كند تا در حدقل‌ها گير نكند و او را از مجهولات دربياورد. چون اگر مجهول ماند، هدفش هم مجهول مي‌ماند. معلم مي‌خواهد جهت تكامل بي‌حد و حصر اين موجود ناطق و معقول، قدم بردارد و چيزي بر او حاكم كند؛ اما كدام چيز؟ روباه، فرشته يا گرگ؟ بلي! معلم مي‌خواهد ملكه‌ي خير را در وجود او نهادينه‌ كند؛ پس كاري بزرگ است؛ بسيار بزرگ.

    در سال 54 زمزمه‌ي اين كه مي‌توانم معلم شوم، در آبادي ما، اميرسيف پيچيد. مقدمات كار فراهم شد. به تاريخ 1/4/54 وارد دانشسراي عشايري شيراز شدم. ما دوره‌ي 19 دانشسرا بوديم؛ دختر و پسر، بيش از هزار نفر بوديم. همه از عشاير؛ حتي اساتيد و دبيران هم از عشاير بودند. پس از يك سال دوره‌ي فشرده‌ي شبانه‌روزي، فار‌غ‌التحصيل شدم و به استخدام آموزش و پرورش درآمدم.

    روزي كه فارغ‌التحصيل مي‌شديم ما را به صف كردند؛ يك كارت شناسايي و يك حكم كارگزيني و يك جعبه حاوي وسايل كمك‌آموزشي و 18 كتاب لغت‌نامه و ابلاغ معرفي به لرستان را به ما دادند.

    مديركل آموزش عشاير محمد بهمن‌بيگي از عشاير فارس بود كه با طي دوره‌هاي درسي، چندين بار به صورت جهشي ديپلم اخذ مي‌كند، به زبان انگليسي مسلط مي‌شود و به استخدام بانك ملي تهران درمي‌آيد. چند صباحي را در بانك سپري مي‌كند ولي پشت ميزنشيني و شايد - حتماً - حقوق مكفي، او را راضي نمي‌كرد. او با طبيعت، الفتي ديرينه داشت. همواره به فكر ايل و عشاير بود، با آنها ييلاق و قشلاق كرده بود. در دشت‌هاي كنار رود كر اسب سواري كرده بود. صداي دهل و بازي در دامنه‌ي چشمه‌ساران، ذوق و قريحه‌ي بالغ او را تحريك مي‌كرد.

    او گفت و نوشت: «ايل من، بخاراي من» و بانك را رها كرد و راهي ايل شد. او در مورد رد پاي نياكان معتقد بود كه بايد با مشكلات جنگيد. او بي‌سوادي و جهل و بدبختي عشاير آن زمان را خوب درك كرده بود. ديده بود كه به عشاير بي‌سواد چه ظلم‌هايي مي‌شود. او ديده بود كه عشاير را هر بار به اين سو و آن سو مي‌كشند و خود چقدر رنجور و وامانده‌اند. تا آن زمان توده‌هاي مردم عشاير از نعمت داشتن سواد محروم بودند. به ميان مردم رفت و به همت افراد غيرتمند عشاير، به تعليم و تربيت بچه‌هاي عشاير پرداخت.

    عده‌اي از بچه‌هاي عشاير را براي معلمي تعليم داد تا آنها ديگران را كه هم‌طبقه خود بودند، باسواد كنند. كار او گرفت و گسترده شد. طرح او جا افتاد و به ساير استان‌ها كشيده شد.

    بهمن‌بيگي نخست نمايندگاني زبردست و شجاع و خانواده‌اي از هر استان را انتخاب كرد تا آنان بچه‌هاي عشاير را شناسايي و راهي دانشسرا كنند. امور آموزش عشاير در بخش الوار گرمسيري را آقايي به نام علي‌احمد بيرم‌وند كه خود فارغ‌التحصيل دانشسراي عشايري بود، اداره مي‌كرد. انتخاب و گزينش ما از ميان تمام بخش الوار و معرفي به نماينده‌ي مديركل در استان لرستان، علي‌محمدخان اميري كه از طايفه‌ي بزرگ بهاروند و فردي بامرام و بلندنظر بود، تعيين شده بود.

    علي‌محمدخان در حالي كه به سمت عشاير مي‌رود، به سيدي از عشاير كوچ‌نشين برخورد مي‌كند. سيد داراي سواد بود و خطي زيبا و انشائي قوي داشت. دست به دامن علي‌محمدخان مي‌شود كه پسري دارم؛ او را به معلمي بفرست. پسرش چهار سال اختلاف سن با شرايط سني ورود به دانشسرا داشت. علي‌محمدخان به سيد قول داد در بهار آينده كه محمد بهمن‌بيگي به لرستان مي‌آيد و اردو مي‌زند، برايش رايزني كند. بهمن‌بيگي آمد و سيد با آن خط و انشاي قشنگش عرض حالي به مديركل آموزش عشاير مي‌نويسد. بهمن‌بيگي در زيرنويس آن قيد مي‌كند: هرچه علي‌محمدخان اميري صلاح بداند.

    اميري فرصت را غنيمت شمرد و پسر سيد كه از عشاير بود را راهي دانشسرا كرد. همان سيد به تحصيلات عاليه رسيد و يكي از مسؤولان كشور شد و خدماتي به مردم عشاير ارائه داد.

     بلي! بهمن‌بيگي، اين مرد بزرگوار چادر سفيد‌ گنبدي‌شكل علم و روشنايي را به ميان بي‌سوادي و جهل برد. در ميان دره‌ها و در نماي كوچ كوچ‌نشينان، آفتاب علم تابيدن گرفت. اگر ريزعلي خواجوي، قطاري از مسافران را نجات داد، بهمن‌بيگي قطاري از مردم ايران را از مرگ يعني بي‌سوادي نجات داد.

    اگر جبار باغچه‌بان قشر كر و لال جامعه را دريافته بود، محمد بهمن‌بيگي اقشار مستضعف و فراموش‌شده‌ي جامعه را دريافته بود.

    آري! در روزگاران، پاگاني به داد مردم رسيده‌اند و هرچند عده‌اي از آنان، سر به خاك نهاده و آرام خفته‌اند؛ اما هميشه زنده‌اند و دوست‌داشتني.

     

    سال اول؛ دوران منگره- 1 مهر 55

    آموزگار كلاس‌هاي دوم، سوم و چهارم شدم. من آموزگار بودم و نورالدين ميري كه يك سال از من بيشتر سابقه داشت، مدير و آموزگار بود؛ كلاس‌هاي اول و پنجم را اداره مي‌كرد؛ به علاوه امور اداري را هم انجام مي‌داد. ايشان شخصي مؤمن و مسلمان به تمام معنا بود.

    فضا، فضاي درس بود، معلم نزد مردم بسيار احترام داشت. جايي كه ما درس مي‌داديم، باغ انار و انجير و ديگر درختان به وفور در دسترس بود. ميرغيضي شاعري كه ما غفلت كرديم و گفتار قصار و پرمعناي او را ننوشتيم، مثل اين كه مأمور شده بود كه كمك‌مان كند و ما را مواظب باشد.

    خانه‌ي خود را به مدرسه اختصاص داده بود. بچه‌هاي مدرسه همه از اقوام و طايفه‌ي خودش بودند. به آنها محبت داشت و ما را تشويق مي‌كرد. ما به راهنمايي راهنماي تعليماتي، تدريس علوم و بيشتر دروس را با ملموسات و محسوسات طبيعي همراه كرديم.

    آزمايشگاه ما محيط و طبيعت بود. بچه‌ها را به ميان باغ برديم. غنچه‌ها و تبديل گل به ميوه و جريان آب و ديدن انواع سنگ‌ها را از نزديك ديدند و لمس كردند. آنها ديدند زبان قورباغه، چگونه از جلو به عقب تا مي‌شود و چگونه حشرات را به دام مي‌اندازد. آنها پاهاي ملخ را شمردند. خرگوش جهنده را ديدند. تجربه شد كه گردش علمي چقدر در تدريس، تأثير مثبت مي‌گذارد. در گردش علمي با يك تير، دو نشانه زده مي‌شود؛ يكي بهره‌گيري از محيط براي تدريس به طور عملي و عيني و ديگر، همراه آوردن سلامت رواني و اجتماعي شدن و مسؤوليت‌پذيري براي دانش‌آموز.

     

    سال دوم؛ چنار منگره – 1 مهر 56

    ما شغل دومي نداشتيم!

    ادامه نوشته

    یک خاطره:آيينه‌ي زمان

    • صديقه هوشيار/ كاشان

    در سال چهارم متوسطه دبير رياضي داشتيم بسيار منظم، جدي و بادقت. صداي سرفه‌هايش كه در راهرو مي‌پيچيد، از آمدنش باخبر مي‌شديم. وقتي وارد كلاس مي‌شد با دست محكم به در نيمه‌باز كلاس مي‌زد. بلند سلام و عليكي مي‌گفت و از زير عينك ذره‌بيني‌اش كلاس را وراندازي مي‌كرد و با انگشت اشاره يكي از بچه‌ها را نشانه مي‌گرفت و پاي تخته مي‌‌‌آورد.

    آن روز صبح سرد يكي از روزهاي زمستان بود. دبير رياضي كمي زودتر از روزهاي ديگر وارد كلاس شده بود. من كه از همه جا بي‌خبر بودم، ضمن سرفه‌هاي پي‌درپي با عجله وارد كلاس شدم. همچون دبير رياضي با دست محكم به در زدم و سلام و عليكي گفتم. تا وسط كلاس آمدم كه ناگهان نگاهم به نگاه دبير گره خورد و انگشت اشاره‌ام قلب پيرمرد را نشانه گرفت. همچون تكه‌چوبي خشك بر جايم ميخكوب شدم. نفسم در سينه حبس شده بود. فقط صداي ضربان قلبم بود كه سكوت وهم‌انگيز كلاس را مي‌شكست.

    دبير رياضي از روي صندلي بلند شد. در لابه‌لاي سرفه‌هايش لبخند شيريني زد و گفت: آفرين دخترم! نقش مرا خيلي خوب اجرا كردي. در آينده معلم خوبي مي‌شوي.

    اينك سال‌ها از آن ماجرا مي‌گذرد و من نيز معلم شده‌ام. صبح يكي از روزها وقتي به آستانه‌ي در كلاس رسيدم، يكي از دخترهاي شيطون و بلاي كلاس را ديدم كه براي بچه‌ها نقش مرا بازي مي‌كرد. مثل من درس مي‌داد. دست‌هايش را مانند من حركت مي‌داد. ناگهان صداي سرفه‌هاي دبير رياضي در گوشم پيچيد. صداي ضربان تند قلبم را از سينه‌ي دخترك حس كردم و نگاه ترسان خود را در چشمان او ديدم. بي‌اختيار صداي دبير رياضي بود كه از حنجره‌ي من خارج مي‌شد. با لبخندي گفتم: آفرين دخترم! نقش مرا خيلي خوب اجرا كردي. در آينده معلم خوبي مي‌شوي.

    دخترك بلا رو به بچه‌ها كرد و با لحني خاص گفت: بلند بگوييد ان‌شاءالله...

    شليك خنده‌ي بچه‌ها بود كه مرا از رؤياهاي شيرين دوران دانش‌آموزي‌ام خارج كرد.

    يك تجربه‌ي موفق و شايد ...

    سميعه عثماني- بوكان

     

    اين تجربه به اوايل سال 80 برمي‌گردد. در آن هنگام، 6 سال از خدمت من در پست مشاوره مي‌گذشت و بعد از سال‌ها، هنوز يك تجربه، تازگي و خاطرات مخصوص آن روز را برايم حفظ كرده است. البته به نظر من تجربه‌ي موفقي بود شايد از اين جهت كه توانستم با روش‌هاي مشاوره‌اي، به اعماق ضمير يك نفر دانش‌آموز، نفوذ كرده و آنچه را كه خودش نيز از آن آگاه نبود به يادش آورده و افقي تازه براي آينده‌اي روشن در برابر ديدگانش بگشايم.

    اكنون شرح ماجرا ...

    محجوب بود و مغموم ... وقتي وارد شد اين را فهميدم كه قبلاً بارها ديده بودمش اما دقت زيادي نكرده بودم. بسيار آرام در زد و اجازه‌ي ورود گرفت. راستي! او چه مي‌خواست؟ اين سؤالي بود كه سريع به ذهنم آمد. برخلاف آنچه انتظار داشتم، سؤالي بسيار ساده داشت:

    -        خانم! مرا راهنمايي كنيد چه شغلي را انتخاب كنم؟

    سال دوم رشته‌ي علوم انساني بود.

    از خودش پرسيدم، به چه شغلي علاقه دارد و او هم پاسخي داد؛ اما زياد مطمئن نبود. لحظاتي به صحبت در اين مورد گذشت. احساس مي‌كردم چيزي در درونش مي‌گذرد كه ترس يا عدم اعتماد به نفس، مانع از بروز آن است؛ بنابراين با استفاده از فنون مختلف مشاوره‌اي از قبيل كه سؤالاتي مي‌پرسيدم كه مجبور به توضيح شود و يا گاهي سكوت مي‌كردم، منتظر عكس‌العمل او مي‌ماندم. سرانجام اعتمادي كه انتظارش را داشتم ايجاد شد و او از درونش گفت و گريست و پس از آن خودش گفت كه چه شغلي را بايد انتخاب كند و اين‌گونه آغاز كرد ...

    زماني كه سوم راهنمايي بودم خواهرم ظاهراً خودسوزي كرد و از دنيا رفت البته مرگ او مشكوك بود و از قرائن و شواهد، چنين برمي‌آمد كه توسط همسرش به آتش كشيده شده است اما اثبات اين امر نيازمند پيگيري و تحمل هزينه بود كه انجام اين كار از عهده‌ي پدر پير و فقيرم ساخته نبود و علي‌رغم اصرار فراوان من و اطرافيان كه ايمان داشتيم او قرباني شده، پدرم دنبال قضيه را نگرفت. بارها التماس كردم و به آنها يادآوري كردم كه اين مرد چقدر خواهرم را اذيت مي‌كرد و بارها او را تهديد كرده بود، كسي حرفم را جدي نگرفت.

    آن موقع من دوم راهنمايي بودم. اين مسائل به قوت خود باقي بود و من به خاطر بچه‌هاي خواهرم چند روز در منزل آنها بودم تا در روز چهارم يا پنجم بود، در حالي كه در اتاق نشسته بودم و با بچه‌ها بازي مي‌كردم كه شوهر خواهرم وارد اتاق شد و در كمال بي‌شرمي از من خواستگاري كرد و گفت كه مدت‌هاست به من علاقه دارد و منتظر فرصتي مناسب بود و اكنون موقعيت مناسبي است در حالي كه هنوز كفن خواهرم خشك نشده بود با شنيدن اين سخنان نزديك بود از حال بروم، اما به هر سختي بود خونسردي خود را حفظ كردم و از آن منزل لعنتي فرار كردم، الان هم با اينكه 3 سال از ماجرا گذشته هر وقت به یاد آن لحظه‌ مي‌افتم آتش مي‌گيرم.

    بله خانم... من فهميدم كه بايد چكاره شوم من وكيل خواهم شد، تا در آينده نگذارم خون هيچ بي‌گناهي پايمال شود، تا نگذارم پدر پيري از تعقيب قاتل جگرگوشه‌اش به دليل فقر و ناتواني صرفه‌نظر كند، من حتي اگر نتوانم قاتل بودن شوهرخواهرم را ثابت كنم، حداقل به زن‌هاي مظلوم ديگر كمك مي‌كنم تا قرباني نشوند.

    آري خانم من وكيل مي‌شوم و همراه اين سخنان سيل اشك از چشمانش سرازير شد و اشك‌ريزان اتاق مشاوره را ترك كرد.

    و اما سال‌ها بعد يعني در سال 1384 او را ديدم كه در حالي كه دست در دست همسرش شادان پياده‌روي مي‌كرد و به آرزويش كه تحصيل در رشته‌ي وكالت بود رسيده بود، اما او مرا نشناخت و من نيز ترجيح دادم تنها از دور شاهد خوشبختي او باشم. شايد روزي خودش دوباره و اين بار موفق پيش من برگردد و اين بار از زيبايي‌ها سخن بگويد. به اميد آن روز.

    یک خاطره: آرامش

     اختر قاسمي- مشكين‌شهر

     

    روزهاي اولي كه به مد‌رسه وارد‌ مي‌شود‌ به همه جا نمي‌نگرد‌. مي‌اند‌يشد‌ پس اينجا يك مد‌رسه راهنمايي شبانه‌روزي است يعني همان پانسيون. كساني كه د‌ر اينجا شب مي‌مانند‌ از روستاهاي د‌ور و نزد‌يك آمد‌ه‌اند‌. بعد‌ از ثبت‌نام از پله‌ها بالا مي‌رود‌ اتاق‌ها را يكي‌يكي با تخت‌هاي تميز و مرتب مي‌بيند‌. هر كسي براي خود‌ تختي د‌ارد‌ و كمد‌ي شخصي. به پتوهاي گرم و نرم د‌ست مي‌زند‌. شاد‌مان مي‌شود‌. خد‌ايا! خيلي خوب است، شب را د‌ر اينجا خواهم ماند‌. چه اتاق خوبي. اتاق‌مان گرم است، غذا هم مي‌د‌هند‌. د‌ر اين اند‌يشه است كه سرپرست خوابگاه كليد‌ كمد‌ش را د‌ر اختيارش مي‌گذارد‌ و تختش را نشان مي‌د‌هد‌. سر از پا نمي‌شناسد‌، باز به ياد‌ گذشته‌ها مي‌افتد‌، به ياد‌ خواهرش زهرا و د‌ر د‌ل مي‌گويد‌: اي كاش زهرا خواهرم نيز سال قبل قبول مي‌شد‌ و جاي به اين خوبي را مي‌د‌يد‌! ولي افسوس حالا زهرا چه مي‌كند‌ با پد‌ر و ماد‌ر پير و از كار افتاد‌ه‌اش. فكر مي‌كند‌ كه چقد‌ر خوب مي‌شد‌ هم خانواد‌ه‌اش د‌ر خوابگاه بود‌ند‌، هم تخت د‌اشتند‌ و هم پتوي نرم و غذاي گرم و هميشه آماد‌ه. به روزهايي مي‌اند‌يشد‌ كه د‌ر اتاق نمور و تاريك‌شان گاهي بي‌غذا سر بر بالش مي‌گذاشتند‌ و باز به ياد‌ قبول شد‌نش د‌ر مد‌رسه شبانه‌روزي مي‌افتد‌. با خود‌ مي‌گويد‌: خوب شد‌ د‌رسم را خوب خواند‌م و بايد‌ خوب‌تر بخوانم. مي‌خواهم حتما د‌ر د‌انشگاه قبول شوم، مي‌خواهم تمام حواسم را جمع كنم.

    خد‌اي زهرا هم بزرگ است. به ياد‌ خد‌اوند‌ بزرگ و رحمان مي‌افتد‌. آري، خد‌ا بزرگ است و هيچ‌وقت بند‌گانش را تنها نمي‌گذارد‌. آري با ياد‌ خد‌ا د‌ل‌ها آرام مي‌گيرد‌. د‌ل من نيز آرامش يافت.

    كمد‌ را باز كرد‌ه و كتاب‌ها را مي‌چيند‌ و بعد‌ بقچه‌اي را كه ماد‌ر چند‌ين بار گره زد‌ه باز مي‌كند‌. بلوز و شلوار نخي‌اش را مي‌بيند‌. با اينكه د‌ر اثر شست‌وشوي زياد‌ رنگش را باخته ولي خد‌ا را شكر وصله ند‌ارد‌ و روسري تازه‌اش را كه ماد‌ر عزيزتر از جانش برايش خريد‌ه. آخر د‌ست‌هاي پد‌ر و ماد‌رش از كار زياد‌ د‌ر خانه همسايه‌ها پينه‌بسته. پد‌ر و ماد‌رش را خيلي د‌وست د‌ارد‌. بسته نايلون‌پيچ‌اش را باز مي‌كند‌. مقد‌اري نان و پنير و چند‌ عد‌د‌ گرد‌و است. كمد‌ش را مي‌بند‌د‌. صد‌اي اذان را مي‌شنود‌ و خد‌اوند‌ را هزاران بار شكر كرد‌ه و براي خواند‌ن نماز به بقيه مي‌پيوند‌د‌.

    یک خاطره: اتفاقي خواند‌ني

     

    باقر قاسمي

    حد‌ود‌ سال 1375 معلم كلاس پنحم بود‌م. د‌ر كلاس د‌رسم با د‌انش‌آموزي مواجه شد‌م كه تكليف به هيچ عنوان نمي‌نوشت اگر هم مي‌نوشت بسيار بد‌خط و ناخوانا بود‌.

    هرچه به او تذكر د‌اد‌ه و ارشاد‌ش مي‌نمود‌م، فايد‌ه‌اي ند‌اشت. به فكر چاره افتاد‌م. از او خواستم كه اصلاً تكليف ننويسد‌ و من هم كاري به كار او ند‌اشته باشم. (لازم به ياد‌آوري است تكاليفي كه من تعيين مي‌كرد‌م با توجه به تفاوت‌هاي فرد‌ي د‌انش‌آموزان و بسيار ناچيز بود‌.)

    حد‌ود‌ د‌و هفته از اين ماجرا گذشت. تكليفي از او بررسي نكرد‌ه و د‌رسي از او نمي‌پرسيد‌م، اين ماجرا سبب شد‌ ماد‌ر د‌انش‌آموز به مد‌رسه مراجعه و از من به مد‌ير آموزشگاه گلايه نمايد‌.

    د‌ر راهرو مد‌رسه چهار نفري (ماد‌ر د‌انش‌آموز، خود‌ش، مد‌ير و من) با هم صحبت مي‌كرد‌يم كه مد‌ير آموزشگاه پس از شنيد‌ن سخنان ماد‌ر د‌انش‌آموز اظهار د‌اشتند‌ معلم ما حق اين كار را ند‌ارد‌. كه خوشبختانه آه مظلوم اثر كرد‌ و د‌ر همين حال معلم راهنماي شاهد‌ وارد‌ سالن آموزشگاه شد‌. پرسيد‌ جريان چيست؟

    ماد‌ر د‌انش‌آموز با عجله گفت: اين آقا تكليف فرزند‌م را بررسي نمي‌كند‌ و... معلم راهنما رو به د‌انش‌آموز كرد‌ و گفت پسرجان د‌فتر تكليفت كو؟د‌انش‌آموز د‌ويد‌ و د‌فتر تكليف خود‌ را آورد‌.

    معلم راهنما شروع به نگاه كرد‌ن تكاليف د‌انش‌آموز كرد‌ و د‌ر حالي كه سر خود‌ را تكان مي‌د‌اد‌ پس از كمي تأمل به ولي د‌انش‌آموز گفت: من براي شما مثالي مي‌زنم:

    خانم اگر براي ناهار مقد‌اري آرد‌ و آب را مخلوط كنيد‌ و هم بزنيد‌ و هنگام ظهر سر سفره‌ي غذا بگذاريد‌ و پس از صرف نهار(مخلوط آرد‌ و آب)شوهرتان بگويند‌ عجب نهاري د‌رست كرد‌ه‌ايد‌، د‌ستتان د‌رد‌ نكنه، معلم ما هم مي‌تواند‌ به اين تكليف پسر شما بگويد‌ آفرين خوب نوشته‌اي.

    اين ماجرا سبب شد‌ كه ولي د‌انش‌آموز از صحبت‌هايي كه د‌ر مورد‌ من كرد‌ه بود‌ عذرخواهي نمايد‌.

    لازم به ذكر است كه د‌انش‌آموز پس از اين ماجرا تميز و د‌ر حد‌ توان خوش خط مي‌نوشت.